نامه 57

نامه های مهمی که در جمهوری اسلامی نوشته شده است.

نامه 57

نامه های مهمی که در جمهوری اسلامی نوشته شده است.

بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نامه» ثبت شده است

ریاست محترم جمهوری حضرت حجت‌الاسلام ‌والمسلمین جناب آقای سیدمحمد خاتمی

با عرض سلام و خسته نباشید به استحضار می‌رساند:

به‌دنبال حوادث اخیر به عنوان مجموعه‌ای از خدمتگزاران دوران دفاع مقدس ملت شریف ایران، وظیفهٔ خود دانستیم مطالبی را خدمت حضرت‌عالی دانشمند ارزشمند عرضه بداریم. امیدواریم با سعهٔ صدر و شعار ارزشمند توأم با سیره‌ای که تبلیغ می‌فرمایید (شنیدن هر سخن و ایده‌ ولو مخالف) به این موضوع که شاید درد هزاران زجرکشیدهٔ انقلاب باشد که امروزه به‌دور از هرگونه خط و خطوط با چشمی نگران، مسائل و حوادث انقلاب را می‌نگرند و سکوت، مسامحه و ساده‌انگاری مسئولین که از برکت خون هزاران شهید بر مسند نشسته‌اند، متحیر و متعجب‌اند.

جناب آقای خاتمی، قطعاً همهٔ ما حضرت‌عالی را انسانی وارسته، انقلابی، متدین و دارای ریشهٔ عمیق دینی در حوزه و دلسوز به انقلاب دانسته و می‌دانیم، اما نحوهٔ برخورد با حوادثی که همهٔ ما شاهد شادی و رقص دشمنان پیرامون آن هستیم و در اولویت قرار دادن پیگیری برخی اشتباهات و تخلفات و بزرگ کردن آن‌ها در مقابل عدم توجه و یا کوچک جلوه دادن برخی دیگر از همین نمونه قانون‌شکنی و هتک حرمت و فشار، باعث شده است جریان‌های معاند با انقلاب گستاختر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظه‌کارانه و با دلزدگی توأم با ناامیدی، هر روز تحقیر شده و به ثمرهٔ این همه خون نگریسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر می‌گزند.

جناب آقای رئیس‌جمهور، حمله به کوی دانشگاه همان‌طوری که رهبر بزرگوار و مظلوم این انقلاب فرمودند امری ناپسند، زشت و بد بود و علی‌رغم این‌که سخت‌ترین و تند‌ترین برخورد‌ها با آن انجام پذیرفت اما همهٔ مردم به دلیل ناپسندی عمل انجام شده این برخورد‌ها را پذیرفته و بر آن صحه گذاردند، اما سؤال مهم و پرابهام این است که آیا فاجعه فقط همین بود؟

صرفاً همین موضوع قابل پیگیری و توجه و اعتراض و تحصن است که چند وزیر به خاطر آن استعفا دهند، شورای امنیت تشکیل جلسه بدهد و گروه تحقیق تشکیل گردد، اما آیا حرمت‌شکنی و توهین به مبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کم‌نظیر، کمتر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار ده‌ها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟

جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عده‌ای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعهٔ شهید مطهری در حرکت‌اند، بچه‌های کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال می‌کردند غیرت شما کجا رفته است؟

جناب آقای رئیس‌جمهور، امروز وقتی چهرهٔ رهبر معظم انقلاب را دیدیم مرگ خودمان را از خداوند طلب کردیم چون که کتف‌هایمان بسته است و خار در چشم و استخوان در گلو باید ناظر پژمرده شدن نهالی باشیم که حاصل ۱۴ قرن سیلی و زجر شیعه و اسلام است.

جناب آقای خاتمی، شما خوب می‌دانید، در عین توانمندی به‌خاطر مصلحت‌اندیشی دوستان ناتوانیم. چه کسی است که نداند امروز منافقین و معاندین دسته دسته به نام دانشجو به صف این معرکه می‌پیوندند و خودی‌های کینه‌جو و منفعت‌طلب کوته‌نظر آتش‌بیار آن شده‌اند و برای تهییج آن، از هر سخن و نوشته‌ای دریغ نمی‌کنند؟

جناب آقای خاتمی، تا کی با اشک بنگریم و خون دل بخوریم و با هرج و مرج و توهین، تمرین دموکراسی کنیم و به قیمت از دست رفتن نظام صبر انقلابی داشته باشیم؟

جناب آقای رئیس‌جمهور، هزاران خانوادهٔ شهید و جانباز و رزمنده به شما رأی دادند که رأی آن‌ها مدال سینه شماست. آن‌ها از شما انتظار برخورد منصفانه با این مسائل را دارند و ما امروز رد پای دشمن را در این حوادث به خوبی می‌بینیم و قهقههٔ مستانه را می‌شنویم. امروز را دریابید که فردا خیلی دیر است و پشیمانی فردا غیرقابل جبران است.

سیدبزرگوار، به سخنرانی به ظاهر دوستان و خودی‌ها در جمع دانشجویان بنگرید، آیا همهٔ آن گفته‌ها تشویق و ترغیب به هرج و مرج و قانون‌شکنی نیست؟

آیا معنای سال امام (ره) همین بود؟ آیا به همین صورت می‌توان میراث گرانبهای او را حفظ کرد و آیا بی‌توجهی تعداد اندکی به نام حزب‌الله مجوزی است برای شکستن سر هر متدین و هتک حرمت آن؟

جناب آقای خاتمی، رسانه‌ها و رادیوهای دنیا را بنگرید، آیا صدای دف و دهل آن‌ها به گوش نمی‌رسد؟

جناب آقای رئیس‌جمهور، اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید، فردا آن‌قدر دیر و غیرقابل جبران است که قابل تصور نیست.

در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرت‌عالی اعلام می‌داریم کاسهٔ صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمی‌دانیم.

فرماندهان و خدمتگزاران ملت شریف ایران در دوران دفاع مقدس:

 غلامعلی رشید ـ عزیز جعفری ـ محمدباقر قالیباف ـ قاسم سلیمانی ـ جعفر اسدی ـ احمد کاظمی ـ محمد کوثری ـ اسدالله ناصح ـ محمد باقری ـ غلامرضا محرابی ـ عبدالحمید رئوفی‌نژاد ـ نورعلی شوشتری ـ دکترعلی احمدیان ـ احمد غلامپور ـ‌ یعقوب زهدی ـ نبی‌الله رودکی ـ علی فدوی ـ غلامرضا جلالی ـ امین شریعتی ـ‌ حسین همدانی ـ اسماعیل قاآنی ـ علی فضلی ـ‌ علی زاهدی ـ مرتضی قربانی.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۶

برادر ارجمند جناب آقای دکتر احمدی نژاد 

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با سلام و دعای توفیق

در پی صدور نامه مقام عظمای ولایت که امشب از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد کناره گیری خود از مسوولیت معاون اول رییس جمهوری را به استحضار می رساند. 

پیشتر نیز که ملاحظه فشارها به آنجناب که بویژه با توجه به مسوولیت های سنگین اداره کشور بر حقیر بسیار دشوار بود، درخواست واگذاری این مسوولیت را از حضرتعالی داشتم. در هر حال با قلبی مالامال از عشق به ایران عزیز و نظام جمهوری اسلامی، ضمن آرزوی پیروزی های بیشتر و بزرگتر برای ملت شریف ایران، خود را همواره سرباز دولت مردمی ، عدالت جو و مهرورز جنابعالی و نظام  ولایی دانسته و در مسیر اسلام و انقلاب از هیچ تلاش و خدمتی دریغ نخواهم کرد. 

با احترام فراوان

اسفندیار رحیم مشایی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۲۲:۱۹

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حسن روحانی

رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران

سلام علیکم

با آرزوی موفقیت برای جنابعالی و خدمتگزاران دلسوز در سراسر کشور، با آنکه این‌جانب ــ حتی پس از شنیدن گزارش چند روز گذشته شما که بر "پایه" "انتساب عناوین غیرمنصفانه و بی‌پایه" به دولت‌های نهم و دهم شکل گرفته بود ــ به‌اقتضای مصالح کشور، بنا بر سکوت داشته و دارم، لکن به‌احترام تقاضاهای بی‌شمار گروه‌های مختلف مردم و از جمله صاحب‌نظران سیاسی و اقتصادی‌، لازم دیدم که از جنابعالی دعوت  نمایم تا در فضایی کاملاً دوستانه و صمیمی، در مناظره‌ای صریح، اصولی و روشنگر در منظر افکار عمومی، ابهامات و حقایق ناب را آن‌طور که هست، مورد تصدیق و تأکید قرار دهیم تا از فرصت برداشتن گام‌های بلند و استوار در مسیر رو به جلوی کشور دریغ نشود.

این‌جانب با تأکید مجدد بر لزوم تحکیم‌ دوستی‌ها و حفظ وحدت و همدلی به‌ویژه در شرایط کنونی، این روشنگری را از جهت پاسداشت تلاش‌های گسترده، صادقانه و کم‌نظیر همکاران و کارکنان دولت در سراسر کشور و نیز قشر وسیعی از فعالان عرصه خدمت در بخش خصوصی، وظیفه خود می‌دانم، چرا که بار مسئولیت پیشرفت آتی ایران عزیز عمدتاً و همچنان بر دوش این عزیزان خواهد بود. بدیهی است که جفا بر این خیل عظیم می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری را متوجه کشور نماید.

خدا را شاهد می‌گیرم که این دعوت نه بر اساس یک حس شخصی، بلکه بر مبنای احساس تکلیف دینی و ملی صورت می‌گیرد. وگرنه این‌جانب و همکارانم در طول 8 سال مسئولیت خود، زمانی که در عین تحمل بار سنگین خدمات کم‌سابقه در جای‌جای میهن اسلامی به‌موازات دشمنی‌های بیگانگان، حجم کم‌نظیر ناملایمات و بی‌مهری‌های برخی در داخل را به‌عشق ملت بزرگ ایران به جان پذیرفتیم، امتحان خود را به‌نیکی پس داده‌ایم.

همچنین در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری در شرایطی که دولت دهم در فقدان نماینده‌ای از خود در رقابت‌ انتخاباتی و مآلاً پاسخگویی ــ آماج حجم سنگین و گسترده‌ای از اتهامات و انتقادات ناروا بود ــ به‌خوبی و شایستگی به وظیفه شرعی و قانونی خود در صیانت از آرا مردم عمل کرد و با برگزاری انتخاباتی قانونی و سالم، ظرفیت بالای خود را به ظهور رساند. علاوه بر ضرورت حمایت و دفاع از تلاش‌های شبانه‌روزی نیروهای مخلص و سخت‌کوش کشور در همه حوزه‌ها و قوه‌ها، چیزی که موجب مزید نگرانی شده این است که نادیده انگاشتن ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها و داشتن برآوردهای ناصحیح و آمارهای نادرست از وضعیت کشور چه‌بسا به تصمیم‌سازی‌های ناصواب در عرصه سیاسی و اقتصادی داخلی و بین‌المللی و تضعیف امید و نشاط ملی بینجامد.

ازاین‌رو با تأکید مجدد بر این دعوت به‌عنوان قطره‌ای از اقیانوس ملت ایران، آمادگی دارم که همه توان و تجربه خود را برای تسهیل و پیشبرد امور در خدمت دولت قرار دهم.

خادم ملت ایران

محمود احمدی‌نژاد

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۹:۰۱

بسم‌الله الرحمن الرحیم

مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای زیده عزّه


متأسفانه اظهارات عاری از حقیقت و غیرمسئولانه آقای احمدی‌نژاد در جریان مناظره با مهندس موسوی و مقدمه‌چینی‌های قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهک‌‌های ضدانقلاب در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب و نیز تهمت‌زدن‌ها در انتخابات 84 و انتخابات مجلس ششم ولجن‌‌پراکنی‌های باند پالیزدار که در دادگاه محکوم شده را به نمایش گذاشت و از آنجا که بخشی از این اظهارات قبلاً در رسانه‌های دولتی و آتش تهیه آن در سخنرانی مشهد مقدس مطرح شده، ادعای اینکه مطالب او تحت تأثیر فضای مناظره گفته شده و فاقد برنامه‌ریزی قبلی است، پذیرفتنی نیست و گویا برای تحت‌الشعاع قرادادن گزارشهای مستند و مکرر دیوان محاسبات در خصوص مفقودالاثر بودن یک میلیارد دلار و ارتکاب چند هزار تخلّف در اجرای بودجه‌ها می‌باشد و شاید هم رقیب اصلی خود را افتخارات ربع قرن انقلاب اسلامی می‌داند.

دهها میلیون نفر در داخل و خارج ناظر دروغ‌پردازیها و خلافگویی‌هایی بودند که برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلامی‌مان را نشانه گرفته بود.

زیر سئوال بردن تصمیمات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و تلاشهای امام راحل و مردم مسلمان و متعهد و روحانیت عظیم‌القدر که در نیم قرن گذشته با مجاهدت‌های خویش توانستند بنای باشکوه نظام اسلامی را ایجاد و مستقر و بالنده کنند، از این بدتر نمی‌شد. دوران مشعشعی که خود شما پشت سر امام(ره) در قامت مجاهد پیشتاز، رئیس‌جمهور و نهایتاً رهبری نظام نقش و مسئولیت‌های ممتازی بعهده داشته‌اید.

نقطه قابل توجه دراین تهمت‌ها این است که غیرمستقیم، مقام ولایت در زمان رهبری امام راحل و جناب‌عالی که هادی دولت‌ها بوده‌اید و با اظهارات صریح، مدیریت‌ها را مورد تأیید و تحسین قرارداده‌اید، نشانه گرفته است.

بعد از جریان شوم 14 اسفندماه 1359 با ارشاد امام و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، شهید مظلوم دکتر بهشتی و جناب‌عالی و اینجانب که در شعارهای مردمی به عنوان «سه یاور خمینی» شناخته شده بودیم، با همراهی نیروهای انقلابی و بخصوص نمایندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوری اسلامی توانستیم در جهت زدودن غبارهای ابهامات و سم‌پاشی‌ها اقدامات مؤثری انجام دهیم و امام راحل درد آشنا با تشکیل گروه حقیقت‌یاب و داور، بخشی از حقایق را آشکار ‌کردند. نتایج آن، آگاهی بیشتر مردم و رسوایی فتنه‌گران و در نهایت نجات کشور از خطری بود که دشمنان استکباری و ضد انقلاب طراحی کرده بودند.

البته اینجانب قصد ندارم که دولت موجود را مثل دولت بنی‌صدر معرفی کنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد.اینجانب برای پرهیز از آلوده‌شدن فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات به تشنجات بیشتر، از عکس‌العمل فوری که مورد انتظار ملت است، خودداری کردم.

در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقای احمدی‌نژاد گفتم که در اظهارات او خلاف‌گویی‌‌های فراوانی وجود داشته و ادعای کذب تماس تلفنی من با یکی از سران عرب و ادعای کارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبا و اتهامات ناروا به جمعی از بزرگان نظام، از جمله جناب آقای ناطق نوری و فرزندان من و بدتر از همه زیرسئوال بردن اقدامات امام راحل را یادآوری و پیشنهاد کردم با صراحت اتهام‌های نادرست را پس بگیرد که نیازی به اقدامات قانونی افراد و خانواده‌هایی که ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تیرهای ناسزاگویی قرار گرفته‌اند، نباشد.

از صدا و سیما هم خواسته شد که فرصتی در اختیار طرفهای ذیحق براساس مقررات سازمان قرار دهد که از خود دفاع نمایند. گرچه در گذشته به بخشی از این اتهامات پاسخ داده شده و رئیس قوه قضاییه وقت جناب آقای یزدی در پایان کار ریاست جمهوری اینجانب، در عمل به اصل 142 قانون اساسی رسماً اعلام پاکی و منزّه بودن خانواده رئیس‌جمهور و حتی کم‌شدن دارایی‌ها در دوران مسئولیت را نمودند، ولی تکرار اتهام تکرار جواب را می‌طلبد.

مع‌الاسف، این دو پیشنهاد خیرخواهانه عملاً پذیرفته نشده و رهبر معظم هم صلاح را در سکوت‌شان دیدند و بی‌شک جامعه و بخصوص نسل جوان نیازمند اطلاع از حقیقت است. حقیقتی که با اعتبار نظام و همدلی ملت ارتباط جدّی دارد و اگر محدود به حق چند نفر بود؛اقدام به نوشتن چنین نامه ای نمی کردم.

معتقدم جناب‌عالی بخوبی می‌دانید که اینجانب و بسیاری از بزرگان تأثیرگذار انقلاب و حتی خود جناب‌عالی از دوران مبارزه و سالهای اول انقلاب و در تعدادی از مقاطع مورد تهاجم افراد لاابالی و ضدانقلاب بوده‌ایم و همیشه صبورانه تهمت‌ها و اهانت‌ها را پشت سر گذاشته‌ایم و در دور جدید تهمت‌ها و هجمه‌ها هم از حدود پنج سال پیش تاکنون دندان روی جگر دارم و بخاطر خداوند و مصالح انقلاب و کشور اندوه خویش را مکتوم می‌د‌ارم و از این جهت هم مورد گلایه بسیاری از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار می‌گیرم ومهم این است که اینبار این تهمت ها توسط رئیس جمهور و در رسانه ملی مطرح شده است. البته در موقع مناسب انحرافات و حق‌کشی‌های ناگفته انتخابات و اعمال دولت نهم در اختیار مردم و تاریخ قرار خواهد گرفت،

تاریخ گواه است که اکثریت مردم متعهد و انقلابی مان کمتر تحت تأثیر خلاف‌گوئیها قرار می‌گیرند و دلیل آن آراء افتخارآمیز مردم به اینجانب در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری است و نیز خوب می‌دانید که در جریان انتخابات جاری، تاکنون به خاطر مسئولیت های رسمی ام در رسانه ها مطلبی به نفع یا ضرر افراد و جریانهای درگیر در انتخابات نگفته‌ام و در موارد ضروری به کلیاتی مبتنی بر حضور حداکثری مردم در پای صندوقها و سلامت انتخابات اکتفا کرده‌ام و رسماً گفته‌ام برنامه شرکت در انتخابات ندارم.

چهار نامزد موجود برای آمدن به صحنه با اطلاع از نظر و سیاست اینجانب از من نظر نخواسته‌اند و بعد از نامزدی هم از اینجانب درخواست حمایت نکرده‌اند و اگر هم در جلساتی بهم رسیده باشیم، چیزی جز همان کلیات فوق‌الذکر را از من نشنیده‌اند و اگر حزب یا گروهی در مورد جهت‌گیری در انتخابات نظر خواسته‌اند، گفته‌ام براساس آیین‌نامه خود عمل کنند و حقیقتاً آنها با تصمیم‌خودشان و همکارانشان در صحنه‌اند و عمل می‌کنند و انصافاً تهمت دست‌نشانده بودن آنان ستم و بی‌حرمتی غیرقابل توجیه است.

بجاست که به این حقیقت هم توجه شود که احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می‌دانید. ولی این نظر را رسانه‌‌ای نکرده‌ام و خود عوامل دولت در این مورد بزرگ‌نمایی کرده‌اند که هدف بزرگ‌نمایی در آن مناظره روشن شد.

با اینهمه بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشانهایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده می‌کنیم.

اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیده‌های زشت و گناه‌آلودی مثل تهمت ها ؛ دروغ‌ها و خلاف‌گوییهای مطرح شده در آن مناظره برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّف‌های صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات ‌شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاق‌شکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه می‌توانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟

رهبری معظم انقلاب؛

اکنون که امام راحل (ره) آن پیر فرزانه و حلّال مشکلات و ملجاء همه و یار صبور و دیرینه هر دوی ما آیت‌الله شهید مظلوم دکتر بهشتی و بسیاری از همسنگران قدیم که یا به فیض عظمای شهادت رسیدند و یا به دیار باقی شتافتند ؛ در بین ما حضور ندارند، شما مانده‌اید و من و معدودی از یاران و همفکران قدیم. از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.

لذا در فرصت باقی‌مانده ضروری به نظر می‌رسد خواسته حق حضرت‌عالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداکثری تحقق یابد. کاری که می‌تواند عامل نجات کشور از خطر و باعث تحکیم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنه‌گران نتوانند با حدس و گمان نصّ پیامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحریف کنند و با نادیده گرفتن قانون، بنزین بر آتش‌افروخته بریزند.

سر چشمه شاید گرفتن به بیل ، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل

دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان

اکبر هاشمی رفسنجانی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۸

بسم‌الله الرحمـن الرحیم

جنـاب آقـای دکتـر احمـدی‌نژاد

   سـلام علیکم !! گرچه می‌دانـم هرچـه به جلـوتر می‌رویـم ، عـلی‌الظاهر دوران غربـت شما در راهی که در پیـش گرفتـه‌اید کمـرنگ‌تر می‌شـود و نبـاید با زیـاده‌گـویی موجبـات تصـدیع اوقات را فراهـم کـرد ، امـا برای یک بار و آخـرین بار قبل از این ‌که رسمـا بر جایـگاه مسوولیـت خود تکیـه زنیـد از بـاب وظیفـه! نکاتی هرچند به ظاهر ناخوشایند را با وجـودی که عـلم و درایت آن بزرگوار بر حقیر پوشیـده نیست معـروض می‌دارم. البتـه این جسـارت را در پاکوبیـدن‌های زمین صبحگاه دوکــوهه و  از شیرمـردانی چـون شمـا یاد گرفته‌ام و چه بسا امروز این خلق و خو را برخی از همان شیرمردان دیروز و قدرتمندان امروز از ما نمی‌پسندند.

بـرادر بــزرگوار!

   به صـراحت بگویـم ، گرچـه تـوان خـود را برای حصـول نتیجـه در انتخـابات صرف کردم امـا در تـه دل امیـد داشتم که با همـه‌ی ترفندهـای بدخواهـان، نتیـجه از آن دیگـران باشـد و ما هـم‌چنان در موضـع نقـد و طلبـکاری بمانیم! چـون از امتحان به شدت می‌ترسیـدم ؛ چرا که قـدرت به تعبیـر مولا « مزامیرالرجال » اسـت ، ولی بر حسب روایات قشر مثـل مایی نیز برای اثبـات این‌کـه « فقـط او می‌تــواند » باید امتحان دهد. (حدیثی از امام صـادق علیه السـلام  بحارالانوار  جلـد ۵۲  ص ۲۴۶) به شـرط این‌کـه این انتـظار مثبـت و هـدایت شده به سمت « الیس الصبح بقـریب » همراه باشـد.

بــرادر گــرامی!!

   از کسـانی که با صراحـت تمام در اردوگـاه دیگران و به طرفـداری از آنها در عرصه‌ی انتخـابات اعلام موضـع کردند نگرانی نداشتـه باشیـد ؛ چرا که حداقـل صـداقت آنهـا در بیـان شـفاف مواضعشـان بـر نفاق برخی مدعیان جبهه‌ی خودی ارجحیـت دارد و برخلاف اینها اسـلام و انقـلاب و اصولش از آن طیـف آسیـب جدی ندیـده است که قابل جبران نباشد. در آینـده‌ای نزدیـک مشـکل شمـا با کسـانی خـواهد بود کـه سـال‌هاست یـاد گرفتـه‌اند دیگـران را نقـد کننـد و خـود نقد نشـوند و خـود را پت سر ولایت و انقلاب و ارزش‌ها مخفی کنند و نقد خود را مخالفت با اسلام و انقلاب و ولایت قلمداد کنند. نمود این دوستان مدعی کم‌مایه در همه‌ی عرصه‌ها مشهود است.

   مدیریـت‌های اجرایی و فرهنـگی در عرصه‌هـای رسانـه‌ای و هنـر منسوب به آنها که قشری‌نگری و مونولوگ از آن می‌بارد .جمـود و تحجـر و کم‌مایگی از بزرگ‌ترین آفت‌های قشر متاسفـانه خـودی است که صد متاسفانه این آسیب عمومیت پیدا کرده تا آن‌جا که عقب‌ماندگی آنها از تحولات زمانه باعث هزینه‌های سنگینی به نظام و انقلاب شده است. آنها که خود را معیار حق می‌دانند و « بر طبـل هرکه با ما نیسـت بر ماسـت » می‌کوبنـد از دایره‌ی کـلام گهـربار « اشداء علی الکفار رحماء بینهم » خـارج شـدند و بدین ترتیب با اتهـام و انگ زدن به عنـاصر دلسوزی که سال‌ها پیش از دیگـران متوجـه این آسیب‌ها می‌شدنـد ، موجب بریـدگی ، طرد و انـزوای این افراد را فراهم کـرده‌اند.

بـــرادرم!! گفتمـان عـدالت که شعـار غـالب شمـا در انتخـابات بـود با هزینـه‌ی آبـروی بسیـاری از ایـن افـراد فراگیـر و در افـکار عـمومی جایـگاه پیـدا کرد وگرنـه حضــرت‌عالی نیز تصـدیق می‌نماییــد که صرفا با یک دوره تبلیغات این پذیرش همگانی حاصل نمی‌شد. جنـگ عدالــت‌خواهی برخـلاف دفـاع مقـدس هزینـه‌هایی به سربـازان گمنام خود تحمیل کـرد که جـز حضـرت حق را بهای این هزینه‌هــا نیسـت با این تفـاوت که بر زخـم‌های دفـاع مقدس با تعیین درصد و سهمیـه ارزش‌گــذاری کرده‌ایم ولی بر زخم‌های سـربازان جهـاد عـدالت‌خواهی، مرهمی نمی‌گـذاریم که هیچ، حتی با خوشنام نخواندن آنها از این طیف پرهیز می‌کنیم .این خصلت شاید در فیلم سرگذشت « زاپاتـا » به خوبی نشان داده شده، آن‌جا که خود او که از شورشیان بر حاکم زمان خود بود و با حاضرجوابی و شجاعت، توجه آن حاکم را جلب کرد و وقتی نامش را پرسید و او در جـواب با لحـن خـاص مکـزیکی گفـت  : « امیلیـانو زاپاتا » و وقتی خود به قدرت رسید و فریادهـای مـردم در بـرابر تظلـم‌خـواهی آنهـا از برادرش و سر و صدا و شجاعت یکی از معترضین نسل جدید و پرسیدن نامش، او را به یاد روز اول قیام خود انداخت و به خود آمد و برادرش را تأدیب کرد.

   امـروز به جـای پرهیز از آن مجاهـدان باید به دنبال دلجـویی از آنها باشـیم که عدالت در این است و کاری را که دیگــران با مـا بعـد از اتمـام جنـگ هشـت سـاله و با سـر کار گذاشتن و طـرد و نفی نسـل جبهـه و خون داده به بهانه‌ی

شاداب کردن مردم و پایان تاریخ مصرف خـون دادن‌ها انجـام دادند به اسـم‌های مختلف با اینهـا نکنیم.

 آقـای احمــدی‌نـژاد!! تحـول‌گـرایی مـورد اراده‌ی شمـا با مقاومـت سخـت در جبهـه‌ی خـودی مواجـه خواهد شد ؛ آنها که از درک شرایط زمانه خود به نظر بنده یک دهه عقب هستند. گرایش این قشر به فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی سازمان‌یافته از سال ۷۸ به بعد نشان‌دهنده‌ی غفلـت ده سـاله آنها از سـال ۶۸ تـا ۷۸ است و جالب این است که با قدرنشناسی از خط‌ شکنان این عرصه‌ها پا در جای پای اسلاف مدیریتی خود گذاشتند.

   اینهـا زیر بار حـرف زور نمی‌رونـد [مگر این‌که زورش خیـلی پرزور باشـد] و این اقتضائات زمانه بود که آنها را وادار به پـذیرش جـوان‌گــرایی و کار رسـانه‌ای و حـزبی و تشـکیلاتی کـرد وگـرنه در لیسـت‌های انتخـاباتی چنـد دوره‌ی گذشـته رونـد چهره‌هـای تکـراری و ثابـت هم‌چنـان ادامه داشـت. البته حتی تاکید بر برخی مصادیق و مواضع در انتخـابات اخیر نشـان داد که چـرخش‌های آنها تاکتیـکی بوده نـه اصولی و مواضع همین دوستان در انتخابات نشان داد که چقدر پایبنـد اصول‌اند!!! و تا کـجا حاضرند تغییر قیافه دهنـد و پوسـت‌اندازی کننـد و حــرف‌هایی بزنند که دیـگران را به پای همیـن اتهـامات حذف و بی‌آبرو کـردند.

   اینهـا حتی در دفـاع خود از ارزش‌ها و همیـن مقوله‌ی عـدالت ، مصلحـت‌اندیش هستند نه اصـولگرا. یادم می‌آید در سال ۷۹ وقتی نامه‌ای بـرای آقـای هـاشمی نوشتم و از جایگاه ایشـان نزد افـکار عمـومی برایـش گفتم در آن زمان همین منتقـدین امـروز هاشـمی او را رکـن نـظام می‌خواننـد و برای منـافع خود آرزو می‌کـردند که او رییس مجلس ششـم شود، ایـن نامه را متـهم به افــراط‌گرایی و حتی نفــوذی بودن می‌دانستنـد. اما امروز خود بی‌محـابا حتی آن‌چه را که سزاوار نبود گفتـند. راستی این چـیزی جز منفعت‌طلبی و و به تعبیر امام علی علیه السـلام عقب بودن از زمانه‌ی خود است!

   آقــای احمــدی‌نژاد!! می‌دانم امـروز شایـد این حـرف‌ها را جـدی نگیـرید اما دور نیسـت آینـده‌ای که از این قشر ، خون دلها بخوریـد و پشیـمان از ایـن شویـد که چـرا در همیـن اول کار تکلیـف خـود را با این مدعیان کم‌مایه و به تعبیر امـام «مارهای خوش خـط و خال ظاهــرگرا» معلوـم نکرده‌ایــد.

   طلیعه‌ها و رگـه‌های این خودبـزرگ‌بینی دوستـان را در کـلام و بیانـات به ظاهر هــوادارانه و متکبرانه به وضوح می‌بینم «ما شما را رییس‌جمهور کردیم که فلان کنید » ای کاش یـکی به اینهـا می‌گفـت شما اگر قـادر بودید کسی را رییـس‌جمهـور کنیـد ، همان دوم خــرداد هفتاد و شـش این کار را کـرده بودید.

   چند سال پیش در مصـاحبه با ایسنا گفتم : کـه ما برای نجــات انقـلاب ، نیـاز به انقـلاب در انقـلاب داریم. اراده‌ی رهبــری سـال‌هاست که بر عـدالت‌خواهی استـوار اسـت اما دوسـتان ناآگـاه همـان‌هایی که امر به معروف را سطحی کــردند، همـان‌هایی که مبـارزه با تهـاجم فـرهنگی را سطحی کردند ، عــدالت‌خواهی را هم سطحی کردند و در سال امام علی علیه السلام  فـقط نهـج‌البــلاغه نفیس چـاپ کـردند و در میـلاد امـام زمان عجل الله تعـالی فـرجه الشـریف  برایش کیک پنـج تنی پختـند ، کسانی که برای کنفــرانس برلیـن و مبـارزه با بی‌حجـابی حنـجره پاره می‌کــردند و تحصـن برپا می‌کردند اما برای عــدالت‌خواهی که رهبــری سال‌هاست فریاد می‌زند احتیــاط شرعی می‌کـردند!!

   امروز اراده‌ی مردم  قاعـده هرم   با اراده‌ی رهبـری  راس هرم   توسط انتخاب شما پیوند برقرار کرده. مردم از شما توقع « انقـلاب » دارند نه « رفـرم ». تسلـیم فشـار « ماستی‌ها » که هرچه می‌کشیـم از ایـن « غضنفری‌هایی » که به جای « مارادونا » گل در دروازه‌ی خودی می‌زنند! نشوید. آنها امتحان خود را پس داده‌اند. (البتـه تکلیـف دیگران معلوم است به همین دلیل نامی از آنها نمی‌برم چرا که آنها حذف تـاریخی شــده‌اند) شما تافتـه‌ی جدابافته از مرزبندی‌های سیاسی برانگیخته شده‌اید. خود را با سرنوشت محتوم آنها که عدم اقبال و اعتماد مردم است پیوند نزنید ، همان‌گونه که در عکـس تاریـخی روزنــامه « شـرق » نبـودید و رای آوردیـد و اگـر در آن عکـس بودیـد شاید کسی این حرف‌ها را از شما هم باور نمی‌کـرد.

جامعه ایرانی امروز از هر دو جنـاح این حرف‌ها را باور نمی‌کرد و مشی مستقل شما بود که اعتماد عمومی را جلب کرد.

   آقــای احمـدی‌نژاد!! من بر این بـاورم علی‌رغـم این‌که همـه عدالت را فریـاد می‌زننـد اما جامعـه امـروز ما تحمل عـدالت را ندارد ، همان‌گونه که جامعه بیست و پنج سال بعد از پیامبر (ص) نیز برای علی (ع) این تحمل را نداشت تا جایی که برادر او به اردوگاه معاویـه رفت و بسیاری از نزدیکانش از او رنجیدند. کسانی که برای او و در کنار او شمشیـر زده بودنـد در هنـگام تقسیم قدرت توقـع یک استانداری ناقابل! را داشتند اما علی (ع) از روی عدالت از آنها دریـغ کرد. امروز بسیاری از همسنگـران من و شمـا غرق در دنیاپـرستی شده‌اند، دیگران که جای خود دارد. شکم‌ها برآمده و چرب و شیرین دنیا زیر زبان آنها مزه کرده است گرچه دوستدار انقلاب و

مفتخـر به جبهـه و زنـدان و گذشته‌ی خود هستنـد. خیلی از همین عزیزان خواص انقلاب، بچه‌هایشان در اروپا و آمریکا مشغـول تحصیل هستند. خیلی از همیـن‌ها در غقلب بنیادها و موسسات فرهنگی و  صاحب سهام شرکت‌های گوناگون هستند گرچه سهم آنها از تکنـوکرات‌های چپ‌نما کمتر است اما به تعبیر آقا «با دستمال کثیف نمی‌شود شیشه را پاک کرد». من آن اطرافیـان علی (ع) را به مراتب شفاف‌تر از خیلی از این دوستان می‌دانم؛ چرا که اینها نه در جبهه‌ی عدالت‌خواهی شمشیر زده‌اند و نه آبرو داده‌اند، و فقط در نهایت پس از اطمینان از احتمال پیـروزی شما سرکی کشیده‌اند و خود را به شما چسبانده‌اند اما همه طلبکارند و به کمتر از وزارتخانه و غیره هم رضایت نمی‌دهند، باز انصاف طلحه و زبیر که به استانداری قانع بودند!!

   می‌دانـم از این سخنـان می‌رنجیـد و می‌رنجنـد! امـا این بـرادر کـوچک خـود را ببخشیـد ، چنان از این دوستان ملولـم که خواسـتم قبل از این‌که شما در این خیزش عـدالت‌خـواهی که امـروز علمـدار آن شـده‌اید قربـانی شویـد هـر آن‌چـه را کـه در دل دارم بیان کنـم تا شـاید عـذاب وجـدان نداشـته باشم. اگر بخواهیـد عـدالت را اجـرا کنید، باید آن را از اقـربا شـروع کـرد. اقـربای من و شما با کـم‌مایـگی و بحـران تقـوا همراه هستند [البته خودم از همه بدتر] به راحتی دیگـران را تـکفیر و همـدیگر را نفی می‌کننـد ، امـروز در جبهـه خودی چند نفر را می‌شناسیم که همدیــگر را قبـول داشتـه باشـند؟ البتـه بعضی وقـت‌ها بـرای پز روشنفـکری « اشـداء علی الکفــار » ما با « رحمـاء بینهـم » جابه‌جـا می‌شود. دیگران آزادانه هرچه می‌خواهند می‌گویند و تمام امکانات نظـام صـرف تامین امنیـت و امـکانات آنـها می‌شـود تا ثابـت کنیـم که بلـه ما طـرفدار دموکـراسی و آزادی بیان هستیم ولی کوچــک‌ترین نقد را از درون جبهـه‌ی خودی برنمی‌تابیـم!!

   بــرادرم!! دایره‌ی اصـولگرایی و عـدالت‌خـواهی را در چنـد نفـر اطـرافیانی که شـاید امـروز دایـره‌ی آنـها مقـداری وسیـع‌تر شده و کسـانی را که تا قبل از پیروزی چشـم دیـدن همیـن شعـارهای عـدالت‌خواهی را نداشتند خلاصه نکنیم .انحصارطلبی آفـت هـر دو جـریان عمـده کشور است. همین انحصارطلبی است که چشم حضرات را بر واقعیت‌های جامعه‌ی ما بست و تا روز انتخـابات نمی‌توانسـتند باور کننـد که مردم ، چشم و گوش بسته در خدمت فرمان و بیانیه و نظرسازی! ببخشید نظرسنجی‌های آنها نیستند.

 روزی در دوران بحـران ۷۸ در روزنـامه‌ی کیـهان جلسه‌ی همـدلی مطبـوعات خـودی برقـرار شـده بـود ، من در آن‌جـا گفتـم این جلسـه همدلی نیسـت بلکه جلـسه باجناق‌هاسـت!! و صد البتـه باجنـاق‌هـای سیاسی همدل نمی‌شوند، صرفا این منافــع و تهـدید مشـترک است که امـروز ما و شما را کنار هم نشانده، نه تکلیف و تقوای سیاسی!! نمود این باجناق‌ها در انتخابات عیان‌تر شد و فردا در تشکـیل دولـت و سهـم‌خواهـی‌ها در بـین این عـزیزان واضـح‌تر خواهد شد. خـود اجتهـادی این جمـاعت کـار را بـه جـایی می‌رسـاند که حتی اجتهـاد در مقابـل نص می‌کنند، فرامین رهبری در بـاب عـدالت‌خـواهی و پرسشـگری از مسـوولین را خـط‌کشی کرده و منحصر در انتقاد از طیف مقـابل می‌کنـند. بعد از تعطیلی نشـریه شلمچـه توسـط دولت ، عرض من به عزیـزی(!) این بود : « همه به ما فحش می‌دهند هم چپ و هم راست حتی مثلا برخی حزب‌الهی‌ها » ایشان فرمود : « این خوب است این یعنی استقلال! » اما عجب دردی دارد این استــقلال که حتی منسـوبین به ایشـان هم از آن خوشـشان نمی‌آیـد چـرا که 

   راستی همیـن استـقلال اسـت که بـاعث می‌شـود تا مـرغ عزا و عروسی شویم و نشریه جبهـه را هم همراه پایگاه‌های دشمـن برای ایجـاد تـوازن ببندنـد. امــروز حتی نمی‌شـود نظـر آقا را برای خودی‌ها گفـت! چـرا که همه برای خودشان آقا شـده‌اند و صاحب اجتهـاد  ؛ البته یقینـا این حـرف‌ها را تا به حـال علی‌رغـم تمام فشــارها از مـن کسی نشنیـده چرا که معتقدم ما باید سنگـر ولایت باشیـم نه این‌که ایشـان را سپر بلای خود کنیم.

   جـناب آقـای احمــدی‌نژاد!! شـاید حـامل نامه بهتـرین شاهـدی باشـد که ایـن حـرف‌ها را برای شما تصدیق کند اما من با دلی شکسته از گذشته‌ای تلخ برایتان نوشتـم تا شـاید کمـکی باشـد برای اطـلاع از آینده‌ای سخـت که در انتـظار است. چه‌قدر از دوستان خودی را سراغ دارید که در باب عدالت جرأت ورود در حوزه مصادیق را داشته باشند و این کار را کرده باشـند و به همیـن نسبـت توقع همـرزمی از آنهـا داشته باشید ، وگـرنه رای و حمـایت و بیـانیه خرجـی نـدارد ؛ بگذار شیپور جنگ نواخته شود 

   می‌ترسم از این‌که همین‌ها فـردا مدیران عرصـه‌ِی فرهنـگ و هنـر و سیاسـت شوند و در مدار بسته مثلا خودی‌های هم‌محفــل به نام شما عرصـه را بر دیگران تنـگ کنند.

   می‌ترسم از کسانی که از دین فقط ظاهر و قشر آن را گرفته و « العدل اساس الاحکام » را نادیده گرفته‌اند. سینما و هنر را فقط در « سجـاده » و « نمـاز » و « ریـش » و جنگ را در « حـاجی » که « سیداش » را کشته‌اند خلاصه کنند. همان‌گونه که کردند و از سر تفریط و حدیث نفس عشق‌های مثلثی را به جبهه و جنگ نسبت دهند که داده و می‌دهند!

   بــرادرم! وقتی دیدم برای نماز جمعـه به « چهـارراه لشـگر » دانشـگاه آمـدی اشـک شـوق ریخـتم گـرچه می‌دانم شمشیرها در کمین‌ات نشستـه‌اند. اما فکـر می‌کنـم اینها این بار به جای کشتن رجـایی و اسطوره شدن‌اش به دنبال ترور شخصیت و بی‌اعتبـار کردن او و ناکـارآمد جلـوه دادن دولـت و کارگزارانش هستند.

   وقتی دیدم شعار « پاک بـاش و خدمتگــزار » را بر روی پوستـر تبلیغــاتی شما زده‌انــد شباهـت بین شعار شما و مرحوم ابوترابی مرا به فکـر واداشـت ، او که قدرش مجهول ماند و اگر بود تنها گزینه‌ی پیشنهادی من برای دولت حضـرت‌عـالی بود ، او که حتی دشمــن بعثی و صلـیبی‌ها در تمجیـد او به زبـان آمدنـد اما دو جنـاح عمـده کشـور در انتخابات با ترفند نام او را در لیست نگنجاندند، او که سید آزادگان بود و از بسیاری مسولین فعلی ما مردتر در پایبندی به مرام و مسلک امام و عامل به این شعارهــا اما وقـتی وارد عرصـه‌ی اجرا شـد با سوء رفتـار برخی کار به جایی کشید که گروهی از همین اسـرا در مقابل ستـاد آزادگـان شعـار مـرگ بر  سر دادنـد!!

   من از این فردا می‌ترسم. فـردایی که اگر بیاید توسـط دشمـن رقم نخـواهد خـورد! دوستانی که خود از بیت‌المال خرج میلیاردی برای ساخت فیلـم‌های بی‌خطـر کم‌مایـه تاریخـی می‌کننـد و هنــر دینی مورد نظر امام هنر متعهـد و فریادگر « جنـگ فقـر و غنــا » و نقد قدرتمنـدان را نادیـده گرفتـه‌اند.

   بــرادرم!! با یـک گل بهـار نمی‌شـود! در شهـرداری دیدید که چگونه بسیاری از دوستـان که وارد سیستـم شدنـد تغییـر رنـگ دادند. این سیستـم تخریب‌گر است باید آن را تخـریب کرد. اما یقیــن دارم مجاهـدت شمـا حتی اگر نتیجـه ندهـد شما مأجـور هستید. همان‌طور که آمدنــت خرق عادت بـود، به عنـایت همو کارت نیز خرق عادت خواهد بود ان‌شاءالله.

   بــرادرم!! مـردم و جوانان و نخبگان همه تشنه‌ی محبت هستند ، برخوردهای دگم دوستان ، بسیاری را در معرض خروج و قهر از دامن انقلاب قرار داد. بسیاری از سر لجاجت با این طیف در موضع مخالف هستند. من در هر دانشگاهی که برای صحبت وارد شده‌ام این را به عیان دیده‌ام. این لبخند قشنگ‌تان را از ما و مردم و حتی مخالفین دریغ نکنید.
نگذارید به اسم شما با مردم و نخبگان هنری تندی و تنگ‌نظری کنند. اگر دیدید بسیاری از خودی‌ها مثل « حاتمی‌کیاها » بیانـیه حمـایت از دیـگری دادنـد نه از سـر شناخـت « احـمدی‌نژاد » بلکه از تـرس کسـانی است که به اسم احمدی‌نژادها و امثـال بچـه‌های جبهـه و جنـگ به آنها سخت گرفته و حتی ظلم کرده‌اند وگرنه مگر می‌شود از امثال « حـاج کـاظم » « آژانـس شیشـه‌ای » ترسیـد!!! در این واپسین ساعـات انتقـال قدرت به برادری که از فردا دیگر باید در موضع پاسخگــویی باید باشـد ، به برادری که اگر دیگر فهمیـد خلخـال از پای پیرزن یهودی کنـده شده ، جا دارد دق کند ، عرض می‌کنـم که همـان‌گـونه که در فیلم قبلی نشـان دادم نه تنها این‌که خلخال از پای مردم کنـده می‌شود که نـوامیس خلـق‌الله برای لقمـه نانی به تـاراج می‌رونـد و آن‌چه در این فیلـم آوردم به شـرافتم سوگنـد راسـت اسـت و ثـواب دفاع از آن به قـول برخی دوستان  « فواحش »، به ثواب همه سـوابق جبهـه و جنگ و خون دادن‌هایم می‌ارزد و در فیلم بعدی هم که در باب عدالت است به نام « کـدام استقـلال؟ کدام پیـروزی؟ » نشان داده‌ام که چگونه دو جناح! ببخشیـد دو تیـم فوتبــال در کنـار همـه‌ی جنـگ و دعـواهای خـود در یکجـا به هم می‌رسنـد و دیگـران می‌فهمنـد که سر کارند ، می‌گویم که یکجایی آبی و قرمزهای سیاسی و اقتصـادی به هم می‌رسند و آن هم منافع مشترک است!!! همـان‌طـور که فرامیـن آقا در باب مبـارزه با مفاسـد اقتصـادی و تحمـل‌گـرایی تعطیل می‌گـذارند شما را هم

   شایـد تعبیر « ماکیـاولی » در وصف جامعـه‌ی سیـاسی امروز ما تطبیق پیـدا کنـد که یا باید در اردوگاه شیران باشی یا اردوگاه روباه‌هـا که اگر مکـر روباهان تو را تهدیـد کرد قـدرت شیران به دادت برسـد و اگر قـدرت شیـران تو را تهدید کرد مکـر روباهـان!! عدالت‌خواهی پا بر روی دم شیـران و روباهان اسـت. منتظر روزی هستم که قربتا الی الله به رویـت تیغ بکشند، البته اگر این‌گـونه بمانی!! دیباچه! بنده‌ی خدایی در اربعین امام خواب دید که گروهی از دوستـان در کنار شیشه‌ای که جنازه‌ی امام در آن قرار داشت در حال دعوا هستند خوب که نگاه کرد دید همه دارند بر سر لنگه کفشی دعـوا می‌کنند تا بپوشند. وقتی اعتـراض کرد که چرا در این شرایط دعوا می‌کنید او را هم قـاطی دعوا کردند. امـام به او گفت خودت را وارد دعـوای لنگه کفش نکن! وقتی وارد جام شد امام به او لـطففـراوان کرد ولی یک چیز دیگر به او گفت «من نتوانستم که اینها را » هرچه به ساعت رحلت نزدیـک‌تر می‌شـد جسم امام کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شد و همه در کنار سفره‌ی ولیمه منتظر بودند، با پیراهن‌های مشکی!! این لنگـه کفـش  قـدرت  به تعبیـر امـام علی علیه السـلام  وقتی ارزش دارد که برای دفاع از حقوق مردم و عدالت باشد و امـروز که در دست شماست اگـر جـز در این راه صـرف شود فقـط شمـا را گـرفتار دعوایی کرده که هیچ خیری ندارد جز کتـک‌کاری سیـاسی که تا چهار یا هشت سال طول دارد .از این به بعـد اگر چیـزی بنویسم و چیزی بسازم از باب تکلیـف است بسـان چشمی که باز است تا عیـب‌یابی کند و این را بـزرگ‌ترین خـدمت به کسی که دوست دارم می‌دانم گرچه می‌دانم برای ما هم دوره‌ی سختی خواهـد بود.

  دوستدار و دعاگوی شما،مسعود ده نمکی 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۸