نامه 57

نامه های مهمی که در جمهوری اسلامی نوشته شده است.

نامه 57

نامه های مهمی که در جمهوری اسلامی نوشته شده است.

بایگانی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمود احمدی نژاد» ثبت شده است

بسمه تعالی

محضر حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله العالی 

رهبر معظم انقلاب اسلامی 

سلام علیکم 

ضمن ارسال رونوشت نامه کناره گیری مورخه ۸۸.۵.۲ جناب آقای مهندس اسفندیار رحیم مشایی از معاونت اولی، به استحضار می رساند که مرقومه مورخه ۸۸.۴.۲۷ حضرتعالی به استناد اصل ۵۷ قانون اساسی اجرا شد .

ایام عزت مستدام 

محمود احمدی نژاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۳

بسمه تعالی 

جناب آقای دکتر احمدی نژاد، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با سلام و تحیت

انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است.

لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد. 

سیدعلی خامنه‌ای  27/4/88

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۰

دکتر محمود احمدی نژاد   

رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران 

  
بعدازسلام، نامه مورخه 1/8/91 شما را همزمان با انتشار آن در رسانه‌ها ، دریافت نمودم . بسیار متأسّفم که در شرایط خاص کنونی و پس از رهنمودها ی مقام معظم رهبری دائر برضرورت حفظ آرامش و وحدت و توجه به مشکلات مردم ، شاهد چنین مکاتبات رسانه ای هستیم. از باب انجام وظیفه و تنویر افکار عمومی و دفاع از قانون اساسی و حقوق عامه و جلوگیری از انحرافات و قانون گریزی ها ناچار از توضیحات زیر می باشم و همانطور که در نامه محرمانه گفته ام : این سطور را می نگارم تا در ذاکره تاریخ بماند . 

 1-مدّت مدیدی است که در مقابل حملات غیرمنطقی و غیر قانونی و نسبت‌های خلاف واقع شما به قوه قضائیه و مسئولان آن، سکوت اختیار کرده‌ام . مبنای این سکوت رعایت مصالح نظام و تبعیّت از فرامین مقام معظم رهبری در عدم تقابل مسئولان و خصوصاً سران قواست . 

لذا پاسخ نامه اوّل را به صورت « خیلی محرمانه» ارسال داشتم تا این مصلحت اهم را رعایت کرده باشم . متأسفانه شما به بهانه « حقوق اساسی ملت » نامه دومتان را نیز رسانه‌ای کرده‌اید، که علاوه بر سخنان نادرست ، نسبت‌های ناروا و خلاف واقع بسیاری در آن مطرح کرده اید. 

سکوت بر این نسبت‌های خلاف واقع ممکن است پاره‌ای اذهان را ره زند که شاید واقع امر همین است که می‌گویید.  

2-مبنای باطلی که تقریباً اکثر دعاوی شما بر آن استوار گشته، باید مورد مداقّه قرار گیرد و واضح گردد که چگونه نه فقط در مورد آن اشتباه کرده‌اید بلکه متعمدانه علی رغم همه تصریحات قانون اساسی و تفسیرهای روشن شورای محترم نگهبان برآن پای می‌فشرید و برای دیگران خط کشی‌های نادرستی ترسیم می نمایید و همه را متهم به تجاوز به حقوق خود می‌نمایید. 

حکایت شما حکایت سلطانی است که اموال و املاک مردم را غاصبانه تصرف کرده بود و به ملک خود منضّم ساخته بود و به همه می‌گفت چرا رعایت ملک سلطان نمی‌کنید!! 

3-گفته‌اید « براساس اصل 113 قانون اساسی رئیس جمهوری مجری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است » . و قاعدتاً معتقدید معنای آن اجراء قانون اساسی در همة حیطه ها است . 

آیا واقعاً با خود نیندیشیده‌اید که اگر این فهم از قانون اساسی درست باشد، پس معنای تفکیک قوا و استقلال آنها که در اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی بر آن تنصیص شده است، چه خواهد بود. 

برای تنویر خاطر حضرتعالی نصّ اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی را می‌آورم: 

«قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از قوة مقنّنه ، قوة مجریه و قوة قضاییه که زیرنظر ولایت مطلقه امر و امامت امّت بر طبق اصول آیندة این قانون اعمال می‌گردد. این قوا مستقل از یکدیگرند»

اگر بنا به فهم شما از اصل 113 ، رئیس جمهور مجری قانونی اساسی است و معنایش هم این است که همة نهادها و دستگاه‌ها و قوای مذکور در قانون اساسی مشمول این اجرا می‌گردند، بفرمایید معنای استقلال قوا از یکدیگر چیست ؟ 

علاوه بر نکته فوق ، نگاهی به صدر اصل یکصدو پنجاه و ششم بیندازید: « قوة قضاییه ، قوه‌ای است مستقل که ...» اگر بنا باشد «مجری» قانون اساسی در قوة قضاییه هم رئیس جمهور باشد ، این استقلال چه معنایی دارد؟! 

4-در اصل یکصد و پنجاه و هفتم قانون اساسی آمده است : 

«به منظور انجام مسئولیّت های قوة قضاییه در کلیّة امور قضایی و اداری و اجرایی، مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبّر را برای مدّت پنج سال به عنوان رئیس قوّة قضاییه تعیین می‌نماید که عالی‌ترین مقام قوّة قضاییه است ».

نصّ این اصل که اجرای مسئولیت‌های قوة قضاییه را به عهدة رئیس قوة قضاییه گذاشته است جایی برای «مجری» دیگری باقی نمی‌گذارد. 

5-اینجانب به همراه اکثریت قریب به اتفاق اعضای محترم شورای نگهبان که مسئولیت تفسیر قانون اساسی را بعهده دارند و داستان آن خواهد آمد ، معتقدیم که تفسیر مسئولیت اجرا و تعمیم آن به همه قوا آنگونه که شما معتقدید ، خطا است. 

با این وجود بفرمایید به چه منطقی اینجانب باید به فهم شما از قانون اساسی تمکین کنم ؟! 

صورت مسأله روشن است : رئیس دو قوه دو برداشت مختلف از قانون اساسی دارند: بنده حیطة « مسئولیت اجرا» را منحصر در قوه مجریه می‌دانم ( به قرینه همة آنچه آوردم) و شما آن را عام و شامل همه قوا و دستگاهها ( حسب ظاهر نامة ارسالی و پاره‌ای سخنان جسته و گریخته دیگر ) ، و فعلاً فارغ از صحت ادله و استدلالات ، به چه دلیل باید به نظریّه ای که آن را صددرصد خطا می‌دانم تمکین کنم و برای شما در امور اجرایی قوة قضاییه و یا نظارت بر آن حقی و شأنی قائل باشم؟! 

6-اگر به هر دلیل بین رؤسای قوا و مسئولین در فهم قانون اساسی اختلافی روی داد ، به صراحت قانون اساسی ، مرجع رسمی تفسیر قانون اساسی که فصل الخطاب در این امور خواهد بود ، شورای محترم نگهبان است . 
  
شورای محترم نگهبان در رأی تفسیری موّرخ 12/4/91 خود به روشنی آورده است که رئیس جمهور بر اساس اصل 113، حق نظارت بر اجرای قانون اساسی ندارد. اکنون بفرمایید چرا و به چه مجوّزی به خود حق می‌دهید در مقابل رأی تفسیری شورای نگهبان تمکین ننمایید. 

براساس اصل نود و هشتم قانون اساسی: « تفسیر قانون اساسی به عهدة شورای نگهبان است که با تصویب سه چهارم آنان انجام می‌شود».

7-شما حتماً به نظریه تفسیری اخیر شورای نگهبان واقفید . تعجب در این است که چرا در مقابل قانون اساسی ایستاده‌اید و با فرافکنی علیه قوای دیگر از پذیرش آن شانه خالی می‌کنید. برای تذکّر مجدد به حضرتعالی و برای اطلاع عموم مردم شریف‌مان متن تفسیر شورای محترم نگهبان را در اینجا می‌آورم: 

نظر شورای نگهبان 

عطف به نامه شماره 46909/31/91 مورخ 17/3/1391 ، مبنی بر اظهارنظر تفسیری در خصوص اصل 113 قانون اساسی موضوع در جلسه مورخ 31/3/1391 شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و نظر شورا به شرح زیر اعلام می‌گردد:

 1-مستفاد از اصول متعدد قانون اساسی آن است که مقصود از مسئولیت اجرا در اصل 113 قانون اساسی، امری غیر از نظارت بر اجرای قانون اساسی است. 

2-مسئولیت رئیس جمهور در اصل 113 شامل مواردی نمی‌شود که قانون اساسی تشخیص، برداشت، نوع و کیفیت اعمال اختیارات و وظایفی را به عهده مجلس خبرگان رهبری ، شورای نگهبان ، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و هر مقام و دستگاه دیگری که قانون اساسی به آنها اختیار یا وظیفه‌ای محول نموده است.

3-در مواردی که به موجب قانون اساسی رئیس جمهور حق نظارت و مسئولیت اجرا ندارد، حق ایجاد هیچگونه تشکیلاتی را هم ندارد».

 این تفسیر علاوه بر اینکه صراحتاً نظارت رئیس جمهور را به حسب اصل 113، نفی می‌کند ، مسئولیت وی را نیز در حیطه وظایف مذکور در قانون اساسی برای دیگر قوا و دستگاه‌ها و نهادها منتفی می‌داند . 

8-جناب رئیس جمهور . آیا واقعاً دغدغة شما ، صیانت از حقوق اساسی مردم است؟ در این صورت باید به قانون اساسی که سند حقوق اساسی مردم است احترام بگذارید و در موارد اختلاف، به داوری که خود قانون اساسی تعیین کرده، تمکین کنید نه اینکه همواره فراتر از اختیارات مذکور در قانون اساسی، و با تفسیری شخصی، نسبت به سایر قوا مدعی شوید و بی‌جهت و بدون دلیل، موجب تنش در جامعه گردید، و خوراک تبلیغاتی برای معاندین و دشمنان انقلاب فراهم آوردید. 

9-در بند سوم نامه در پاسخ این جمله بنده که نباید قبل از استیذان از قوه قضاییه ، نسبت به سرکشی به زندان‌ها برنامه ریزی می‌کردید، آورده‌اید « باید یادآور شوم که در اصول قانون اساسی، لزوم اجازه یا موافقت و یا مصلحت اندیشی قوه قضائیه در اجرای وظایف قانونی رئیس جمهوری پیش بینی نشده است ».

البته و صد البته کبرای این سخن درست است و کسی را در آن تردیدی نیست . تمام سخن در تطبیق ‌نادرست شما است . در اصول قانون اساسی ننوشته‌اند که آقای رئیس جمهور هرگاه اراده کرد می‌تواند به زندان‌ها برود و با هر زندانی صحبت کند و در هر دادگاهی ولو غیرعلنی حضور پیدا کند. 

سخن ما با شما این است: مسئولیت اجرای رئیس جمهور محدود و منحصر به قوه مجریه است و البته همچون سایر سران قوا پاره‌ای وظایف خاص دیگر هم دارد که درحدّ قانون اساسی معتبر است همچون ریاست شورای عالی امنیت ملّی، ریاست شورای انقلاب فرهنگی و غیر آن . در هر حال به حسب نصّ قانون اساسی برای انجام مسئولیت‌های قوة قضائیه در کلیّه امور قضایی و اداری و اجرایی ، رئیس قوّة قضاییه از ناحیة رهبری تعیین می‌شوند و عالی‌ترین مقام قوة قضاییه است . طبق قانون ، دادگاهها و سازمانهای تابعه بخشی از قوه قضاییه‌اند با این حساب چگونه می‌فرمایید که سرکشی به زندان‌ها نیاز به هماهنگی و موافقت قوة قضاییه ندارد. 

10-آورده‌اید: 

« چگونه جنابعالی اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمی‌دانید . اگر این نگاه بر کل فعالیت‌های قوه قضاییه حاکم باشد آیا نمی‌شود تّصور کرد که برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحت اندیشی و تشخیص شخصی در قوة قضاییه متوقف شده و یا نادیده انگاشته می‌شود».

البته این نسبت خلافی است که داده اید ، بنده هیچگاه نگفته‌ام که اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمی‌دانم، بلکه بر عکس مصلحت اندیشی بنده ، دقیقاًدر راستای تحفظ بر اجرای دقیق قانون اساسی و ممانعت از دخالت‌های بیجا و خارج از حدود قانونی بوده است ، و اگر آن زمان کسی در این تردید داشت ، اکنون با رفتارهای نامتعارف و نامه پراکنی‌های علنی ، دیگر در این نکته کسی تردید نمی‌کند. 

11-عجیب تر از این نسبت ، مطلب خلاف دیگری است که به اینجانب نسبت داده‌اید ، گفته‌اید: « متأسفانه جنابعالی قبلاً اعلام کرده‌اید که وجود هیئت منصفه مطبوعات که صراحت اصل 168 قانون اساسی است را قبول ندارید که در این مورد حضوری تذکّر دادم. امّا متأسفانه ظاهراً بخشی از اقدامات قوة قضاییه دربارة مطبوعات و رسانه‌ها با همین نگاه انجام می‌گیرد».

بنده در اینجا صراحتاً اعلام می‌کنم که این نسبت ، خلاف واقع و کذب است . و به خاطر هم نمی‌آورم که حضرتعالی حضوری در این باره اشاره ای کرده باشید . ولی در هر حال اینجانب در هیچ موضعی و در هیچ زمانی نگفته‌ام که وجود هیئت منصفه که صراحت اصل 168 قانون اساسی است ، را قبول ندارم . اگر کمترین شاهدی دارید اقامه کنید. 

12-آنچه بنده در طی برخی جلسات گفته‌ام و مضبوط هم هست  و کاملاً هم از آن دفاع می‌کنم این است که فرق است بین « مشروط بودن رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی به حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری » که نصّ قانون اساسی است و اینجانب صددر صد آن راقبول دارم و بین « الزام قاضی به تبعیّت از رأی هیئت منصفه ولو اینکه آن را خلاف بداند ».

این دوّمی مطلبی است که آن را قبول ندارم و آشکارا هم می‌گویم و موضع شخصی بنده هم نیست، موضع اکثریت یا همه فقهای محترم شورای نگهبان است که نظر آنان طریق احراز خلاف شرع بودن قوانین و مقررات و حتی اطلاقات و عمومات قانون اساسی است. و در قانون اساسی نه فقط مطلبی علیه آن نیامده ، بلکه ذیل آن به توضیحی که خواهد آمد ، مؤید ادعاست. متأسفانه عدم تفکیک دو مطلب فوق که ظاهراً تا حدی دقت می‌طلبیده است، منجر به نسبت دادن چنین مطلب خلاف واقعی به اینجانب شده است. 

بنده الزام قاضی به رأی دادن بر خلاف نظر خویش را جایز نمی‌دانم و بعید هم می‌دانم فقیهی این امر را جایز بشمارد. 

13-نکته قابل توجه این است که در ذیل اصل یکصد و شصت و هشتم تصریح شده است: «نحوة انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین می‌کند».

فقهاء محترم شورای نگهبان در مقام رسیدگی به طرح هیئت منصفه که در مجلس ششم مطرح شده بود، مکرراً بصورت رسمی نظر خویش را دائر بر جایز نبودن الزام قاضی به رأی بر خلاف نظر خود به مجلس محترم شورای اسلامی اعلام نموده‌ا‌ند. 

14-در بند چهارم نامه، با اشاره به اینکه گفته‌ام «در شرایط کنونی که موضوع اصلی، رسیدگی به معیشت مردم، سامان دادن به اقتصاد کشور و کنترل بازار است، رفتن به زندان اوین که یکی از منتسبین نزدیک شما در حال تحمل کیفر در آن زندان می‌باشد، و پس از گذشت هفت سال از دورة ریاست جمهوری شما، شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم را خواهد داشت و به هیچ وجه به مصلحت نمی‌باشد » پرسشهایی مطرح کرده‌اید که برخی از آنها اصلاً محصّلی ندارد مثل اینکه گفته اید « آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه می‌توانید به استناد تشخیص سیاسی خود حکمی صادر نمایید؟».

در اینجا معلوم نیست مقصود چه حکمی است با چه محتوایی، مقصود حکم قضایی و انشاء رأی است یا غیر قضایی و صرفاً تصدیق امری، و اگر حکم قضایی مقصود است حکم قضایی مربوط به چه چیزی. با اینهمه ابهامات، سؤال شما محصّلی ندارد.

در عبارتی که نقل کرده‌اید بنده حکم قضایی صادر نکرده‌ام، بلکه چند مطلب گفته‌ام که در آنها نوعی «تصدیق» به معنای منطقی وجود دارد. اگر از من بپرسید آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه می‌توانید به استناد تشخیص سیاسی خود تصدیق‌هایی در باب مصلحت بودن یا نبودن یا شائبه سیاسی داشتن و نداشتن ، داشته‌ باشید، پاسخ حتماً مثبت است. 

حتماً می‌توانم تصدیق‌هایی از این قبیل داشته باشم اعم از اینکه شما آنها را بپذیرید یا نپذیرید. واضح است که بر اساس تشخیص سیاسی خود و از باب نصح مؤمنین می‌توانم بگویم جناب رئیس جمهور این کار شما موجب شک و شبهه در اذهان می‌شود و به صلاح نیست. مسأله بسیار سهل است، نمی‌‌دانم چرا در آن مانده‌اید؟! 

 15-در قسمت دیگری پرسیده‌اید: « به استناد کدام اصل از اصول قانون اساسی، جنابعالی می‌‌توانید امری را تفسیر سیاسی کنید و مانع از اجرای قانون اساسی شوید.» پاسخ آن است که پرسش شما نادرست است: بنده نه تفسیر سیاسی کرده‌‌ام ونه مانع از اجرای قانون اساسی شده‌ام. آنچه رخ داده است مانع شدن از دخالت شما در کار قوة قضائیه است که آن را نه فقط از اختیارات خود می‌دانم، بلکه صد در صد وظیفه می‌‌دانم. وظیفه می‌‌دانم که نگذارم فتح بابی در دخالت ناصواب قوه مجریه در حیطه اختیارات قوه قضائیه صورت گیرد و آنچه راجع به شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم گفته‌ام، «خبری است از انعکاس عمل شما در اذهان عمومی». می‌‌توانید این گزارة‌ واقعی را بپذیرید یا نپذیرید ولی بهرحال این یک تفسیر سیاسی نیست. 

 16-در ادامه گفته‌اید: « خامساً به راحتی به اینجانب اتهام « حمایت از مجرم» زده‌اید ...  چگونه ممکن است سرکشی به زندان حمایت از مجرم تلقی شود. ... در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهوری که نماینده ملت و مجری قانون اساسی است اتهام می‌زنید آیا می‌توان برای آحاد مردم که پشتیبان خاصی جز خداوند ندارند امنیت قضایی متصور بود».
این جملات بسیار تعجب آور است. شما بعنوان رئیس جمهور کشور ، مجموعه دستگاه قضایی را زیر سؤال برده‌اید آن هم بر اساسی واهی. در حالیکه بقول خودتان سوگند یاد کرده‌اید که پاسدار نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشید. آیا سزاست دستگاه قضایی کشور که رکن مهمی از نظام جمهوری اسلامی است، بر اساس ویرانی ، مورد هجمه قرار گیرد و بهانه بدست دشمنان و ضد انقلاب داده شود . قاعدتاً اخبار رسانه‌های خارجی این روزها به عرض عالی می‌رسد. 

من از قرائت‌ها و تفسیرهای شما انگشت به دهان می‌مانم. از کجای نامه اینجانب برآمده است که شما را «متهم به حمایت از مجرم» کرده‌ام. گفته‌ام کار شما در این ظرف زمانی خاص «شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم را خواهد داشت» معنای عرفی شائبه این است که در اذهان شک و شبهه ایجاد می‌کند. بنده خود قضاوت نکرده‌ام که شما جانبدار مجرم هستید یا نیستید، بلکه خبری داده‌ام از یک واقعیت ، خبر از یک انعکاس عمومی و این ربطی به متهم ساختن حضرتعالی آنهم از ناحیه اینجانب ندارد. 

 در همان نامه که مورد استناد شماست، در عبارت دیگر به صراحت به «اذهان برخی» تأکید کرده‌ام و گفته‌ام « ... حتماً شائبه سیاسی بودن این گونه اعمال را در اذهان برخی تقویت خواهد کرد».

واقعاً معنای « تقویت شائبه سیاسی بودن در اذهان برخی » یعنی من شما را متهم می‌کنم!! این چه قرائتی است؟  
شما براساس این فهم ناصواب مجموعه قوّة قضاییه را که به نصّ قانون اساسی مرجع تظلّمات و رسیدگی عادلانه به منازعات است را زیر سؤال برده‌اید : از این کار چه کسانی سود می‌برند؟ این همان صیانت از قانون اساسی است که بدان سوگند یاد کرده اید ؟ 

17-در امر هفتم به مشکلات مزمن اقتصادی کشور اشاره کرده‌اید و به وظایف اصلی قوة قضایی در برخورد با مفاسد اقتصادی و رانت خواری‌ها و... .

قوة قضاییه مفتخر است که به خصوص در این چند سال اخیر مبارزة بی‌امانی را با مفاسد اقتصادی پی‌ ریخته است و خواب را از چشمان بسیاری از رانت خواران ربوده است . نمونه بارز آن برخورد با فساد کلان اقتصادی اخیر است که واقعاً اعتماد عمومی را جریحه دار ساخته بود. فعلاً در باب نقش برخی مقامات و دستگاه‌های اجرایی در این فساد کلان سخنی نمی‌گویم و آن را به زمان دیگری وا می‌گذارم. 

حضرتعالی براساس فرمایش این فقره از نامه‌تان باید از این برخورد شجاعانه توأم با رسیدگی های دقیق قوه قضاییه استقبال می‌کردید ولی متأسفانه در عمل اینطور نشده است .

 در مصاحبه تلویزیونی زنده ، در مقابل دیدگان حیرت زده میلیونها نفر با اشاره به محاکمه مفسدان اقتصادی مطلبی قریب به این مضمون گفته اید: « ما  که نفهمیدیم چه شد البته برای ما روشن است ولی بالاخره کو؟» آیا این همان حمایت شما از اجرای قانون اساسی و مبارزه با مفاسد اقتصادی است که در این نامه به آن تأکید می‌کنید ؟ 
 
18-گفته‌اید « درحالیکه به فرموده امام راحل (ره) زندان باید دانشگاه باشد و علی القاعده درب آن به روی اقشار مختلف حقوقدانان، روانشناسان ، جامعه شناسان و محققین علوم انسانی و دانشجویان و مددکاران اجتماعی باز باشد ، بازدید رئیس جمهوری که انتظار می‌رفت با استقبال مسئولین قوه قضاییه مواجه شود ، شائبه‌ای ایجاد نمی‌کند بلکه مخالفت با این امر شائبه‌ای زیادی ایجاد خواهد کرد».

اوّلاً هم اکنون حسب گزارش ، بسیاری از روانشناسان و مددکاران اجتماعی به زندان ها رفت و آمد دارند و برنامه‌های متنوع و مؤثّری برای بهبود وضعیت روحی زندانیان و بازگشت آنان به زندگی در دست اقدام دارند. 

 کدام زمان حضرتعالی از من در این باره پرسش کرده‌اید و بنده از اطلاع رسانی به شما امتناع کرده ام . بعلاوه بسیاری از مشکلات در این ارتباط معلول وضعیت بودجه قوه قضاییه است که متأسفانه دولت شما در مسأله بودجة قوة قضاییه بسیار کم لطفی می‌کند که این داستانی طولانی دارد و باید در جای دیگری گفته آید. 

ثانیاً بنده با بازدید رئیس جمهور از زندان به نحو کلی مخالف نیستم و این نکته را صراحتاً به وزیر محترم دادگستری گفتم که به آقای رئیس جمهور بفرمایید « فعلاً این بازدید مصلحت نیست، هر زمان مصلحت بود اعلام می‌کنم » ، معنای این سخن ممانعت کلّی نیست.

به همان علل و عواملی که قبلاً گفتم معتقدم فعلاً این بازدید به مصلحت نیست. تشخیص این مصلحت هم با اینجانب است نه با شما. سازمان زندان‌ها مجموعة قوه قضاییه است وچنانکه قبلاً به تفصیل آورده ام اداره وانجام مسئولیت‌های قوه قضاییه با رئیس قوه قضاییه است نه با رئیس‌جمهور وحسب نص تفسیر شورای نگهبان شما حق نظارت بر قوای دیگر ندارید.

اما نیک بخاطر دارم قریب به دوسال پیش که در جلسه‌ای مسأله وضعیت دشوار زندان‌ها و کمبود بودجه برای توسعه وتجهیز آنها مطرح شده بود به حضرتعالی گفتم شما خود از زندان‌ها بازدید کنید تا مشاکل را به چشم خود ببینید. حال چرا باید با بازدید شما مخالفت کنم؟ سّر مخالفت امروز بنده همان است که گفته‌ام. 

به علاوه حسب گزارش سازمان زندانها تنها در دوره مسولیت اینجانب بیش از صدها نفر از وزرا ، استانداران ، فرمانداران ، نمایندگان مجلس و هیات های خارجی از جمله برخی از سازمانهای بین المللی از زندان‌ها بازدید بعمل آورده‌اند  چرا مطالبی مطرح می کنید که اینگونه القاء شود که درب زندان‌ها بر روی همه بسته است . 
 
19-متأسفانه نامه‌‌ها و پاره‌ای گفتارهای شما این گمان را تقویت می‌کند که برای خود «حق نظارت» و «بازدید» و «بررسی» در تمام دستگاه قضایی حتی دادگاه‌ها قائلید. 

علاوه براین باید عرض کنم که مزید بر مصلحت‌سنجی‌های قبلی ، اکنون هم این را یک مصلحت ملزمه می‌دانم که براین توهمات خط بطلان بکشم. هر منصفی سطرهای پایانی نامة شما را بخواند ، دراین تشخیص مصلحت ، با بنده همراهی خواهد کرد.

شما گفته‌اید: «مطمئناً با سرکشی از زندان‌ها و برخی دادگاه‌ها نحوة اجرای اصول قانون اساسی و رعایت حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار داده و گزارش آن را به ملت بزرگ و مقام معظم رهبری تقدیم خواهم کرد».

حسب نصّ تفسیر شورای محترم نگهبان که همة قوا وظیفه دارند نسبت به آن تمکین کنند، حضرتعالی چنین وظیفه (و البته اختیاری) ندارید. نمی‌شود انسان خود برای خود وظایف و اختیاراتی تخیّل کند و بعد هم به دنبال آن راه بیفتد. 
از سخنان شما چنین استشمام می‌شود که قصد دارید ولو بدون هماهنگی و اجازة مسئولان ذی‌ربط در قوه قضاییه ، به زندان‌ها و برخی دادگاه‌ها سرکشی کنید. به حضرتعالی عرض می‌کنم که این ، تعدّی از حدود و اختیارات رئیس‌جمهور و دخالت در کار قوه قضاییه است و اینجانب حسب وظیفه‌ای که براساس قانون اساسی دارم وازجملة آن صیانت از استقلال قوه قضاییه و اداره مقتدرانه آن است ، قاطعانه از هرگونه حرکت تعدّی‌گونه و دخالت نابجا ممانعت خواهم کرد. 

در خاتمه بعنوان خدمتگزار مردم و حافظ حقوق آنان ، مشفقانه عرض می کنم جناب آقای رئیس جمهور در شرایط خطیری قرار داریم ، دغدغه ها و مشکلات مردم ایجاب می کند که همه با حسن ظن و اعتماد به یکدیگر کمک کرده و راهکاری برای رفع نگرانی ها و عبور از تحریم و گرانی ها بیابیم و خالصانه تلاش کنیم تا نظام اسلامی و مردم شریف به اهداف و آرمانهای والای خود نائل آیند . 

والسلام علی عبادالله الصالحین

صادق لاریجانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۲۳:۰۸

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله صادق لاریجانی

رئیس محترم قوه قضائیه

سلام علیکم


پاسخ مورخه ۹۱.۰۷.۳۰ جنابعالی که با مُهر"خیلی محرمانه" ارسال گردید واصل و موجب تشدید نگرانی اینجانب از نحوه اجرای اصول متعدد قانون اساسی از سوی ریاست محترم قوه قضائیه گردید. از آنجا که این مکاتبات مربوط به حقوق اساسی ملت است ضرورتی به محرمانه بودن ندارد، درباره نامه فوق نکات زیر را متذکر می گردم:


۱- بر اساس اصل ۱۱۳ قانون اساسی رئیس جمهوری به عنوان منتخب ملت بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری و رئیس قوه مجریه و به علاوه مجری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. همچنین بر اساس اصل ۱۲۱ قانون اساسی ریاست جمهوری با سوگند شرعی متعهد به صیانت از حقوق اساسی ملت شده است. متن اصول فوق کاملاً‌روشن است. صیانت از حقوق اساسی ملت از منظر تدوین کنندگان قانون اساسی آنقدر مهم بوده است که در متن سوگند شرعی ریاست جمهوری به وضوح درج شده است و تفاسیر متعدد شورای محترم نگهبان نیز بر این مسئولیت و اختیار خطیر رئیس جمهوری تاکید دارد

2- اینجانب بر اساس وظیفه قانونی، بررسی نحوه اجرای اصول قانون اساسی در آن قوه از جمله نحوه دادرسی را در برنامه کاری خود داشته ام. از سال ۸۸ چندین بار با جنابعالی مکاتبه و مواردی از قانون اساسی را تذکر داده ام لیکن از علنی کردن آنها خودداری نموده ام. در سخنرانی های عمومی تذکرات لازم برای اجرای عدالت و رسیدگی دقیق به حقوق مردم داده ام. به خصوص در جلسه مورخه ۹۱.۰۴.۰۶ مسئولین قضایی در مشهد مقدس نگرانی خود را دربارة اهتمام کافی قوه قضائیه به تامین و رعایت حقوق اساسی ملت مندرج در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصول۲ ، ۳ ، ۶ ، ۹ ، ۱۹ ،۲۰ ، ۲۲ ، ۲۳ ، ۲۴ ، ۲۵ ، ۲۶ ، ۲۷ ، ۳۲ ، ۳۴، ۳۵ ، ۳۶ ، ۳۷ ، ۳۸ و ۳۹ به صراحت اعلام نمودم.

۳- در نامه خود فرموده اید که رئیس جمهوری قبل از برنامه ریزی برای سرکشی به زندان باید از قوه-قضائیه اجازه بگیرد. دو بار هم تاکید کرده اید که سرکشی به زندان اوین به مصلحت نمی باشد و یک بار هم فرموده اید که موافق نیستید. باید یادآور شوم که در اصول قانون اساسی لزوم اجازه یا موافقت و یا مصلحت اندیشی قوه قضائیه در اجرای وظایف قانونی رئیس جمهوری پیش بینی نشده است.

چگونه جنابعالی اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمی دانید. اگر این نگاه بر کل فعالیت های قوه قضائیه حاکم باشد آیا نمی شود تصور کرد که برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحت اندیشی و تشخیص شخصی در قوه قضائیه متوقف شده و یا نادیده انگاشته می شود. متاسفانه جنابعالی قبلاً اعلام کرده اید که وجود هیئت منصفه مطبوعات که صراحت اصل ۱۶۸ قانون اساسی است را قبول ندارید که در این مورد حضوری تذکر دادم. اما متاسفانه ظاهراً بخشی از اقدامات قوه قضائیه درباره مطبوعات و رسانه ها با همین نگاه انجام می گیرد.

۴- در نامه فوق با استناد به عناوینی چون ضرورت رسیدگی به معیشت مردم و یا اینکه یکی از منتسبین نزدیک اینجانب (آقای جوانفکر مدیر روزنامه ایران) مشغول تحمل کیفر در زندان اوین است و یا اینکه چرا در سال هفتم ریاست جمهوری سرکشی انجام می شود و یا اینکه نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری بعدی هستیم، سرکشی از زندان اوین را دارای شائبه سیاسی و حمایت از مجرم تلقی فرموده اید:

اولاً به استناد کدام اصل از اصول قانون اساسی جنابعالی می توانید امری را تفسیر سیاسی کنید و مانع از اجرای قانون اساسی شوید.

ثانیاً آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه می توانید به استناد تشخیص سیاسی خود حکمی صادر نمائید

ثالثاً مگر بناست قوه قضائیه و یا زندان اوین در انتخابات آتی نقشی ایفا نمایند.

رابعاً آیا جنابعالی برنامه های کاری و اجرای وظایف مندرج در قانون اساسی و اصل قضاوت را منوط به شرایط سیاسی می دانید.

خامساً به راحتی به اینجانب اتهام " حمایت از مجرم" زده اید. گرچه اینجانب حکم علیه آقای جوانفکر را بر خلاف عدالت می دانم ولیکن محاکمه تمام شده و ایشان در حال تحمل مجازات است. چگونه ممکن است سرکشی به زندان حمایت از مجرم تلقی شود. به علاوه شما از کجا می دانید که دیدار با ایشان در برنامه کاری اینجانب بوده است.

در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهوری که نماینده ملت و مجری قانون اساسی است اتهام می‌زنید آیا می توان برای آحاد مردم که پشتیبان خاصی جز خداوند ندارند امنیت قضایی متصور بود. ضمن احترام عمیق به خیل عظیم قضات متعهد و کارکنان شریف قوه قضائیه باید اذعان نمایم که برخی معتقدند این رفتار به یک رویه در مسئولین بلند مرتبه قوه قضائیه تبدیل شده است. توجه شما را به برخورد سخنگوی قوه قضائیه با سئوال خبرنگار جلب می نمایم. لازم به ذکر است که آقای جوانفکر مشاور مطبوعاتی اینجانب بوده ولیکن هیچ نسبتی با اینجانب دور یا نزدیک ندارد.

سادساً‌ آیا به نظر جنابعالی اجرای اصول قانون اساسی می تواند تحت تاثیر سالهای مختلف مسئولیت یک مسئول متوقف و یا دگرگون شود. آیا باید پذیرفت که بسیاری از رفتارها و مواضع در قوه قضائیه تحت تاثیر حوادث سیاسی است.

سابعاً اتفاقاً‌رفع ریشه ای مشکلات مزمن اقتصادی کشور ایجاب می نماید که علاوه بر اقدامات صرف اقتصادی، نحوه اعمال عدالت و برخورد با مفاسد اقتصادی و رانت خواری های عده ای خاص و ایجاد امنیت عمومی اقتصادی که در تمهید فضای سالم اقتصادی و اثر بخش بودن سیاستها و برنامه های اقتصادی دولت نقش تعیین کننده دارد، نیز مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد. اموری که جزء‌وظایف اصلی قوه-قضائیه بوده و از این جهت نقش این قوه را ممتاز کرده است تا جایی که به اعتقاد بسیاری از علما وظیفه قطعی و لاینفک حکومت قضاوت است. متاسفانه گزارش مستند و دقیقی از انجام این وظایف قوه قضائیه در دسترس نیست

ثامناً در حالیکه به فرموده امام راحل (ره) زندان باید دانشگاه باشد و علی القاعده درب آن به روی اقشار مختلف از جمله حقوقدانان، روانشناسان، جامعه شناسان و محققین علوم انسانی و دانشجویان و مددکاران اجتماعی باز باشد، بازدید رئیس جمهوری که انتظار می رفت با استقبال مسئولین قوه قضائیه مواجه شود، شائبه ای ایجاد نمی کند بلکه مخالفت با این امر شائبه های زیادی ایجاد خواهد کرد.

تاسعاً آیا قابل قبول است که اینجانب نیز پرداخت بودجه های کلان به قوه قضائیه را به مصلحت ندانم.

۵- ضمن تذکر اصول ۶۱ ، ۱۱۳ ، ۱۲۱ ، ۱۶۱ و بند ۲ اصل ۱۵۶ اعلام می دارم که به استناد اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل ۱۱۳ و سوگند شرعی اصل ۱۲۱، مصمم به اجرای کامل قانون اساسی و اصلاح اساسی و ریشه ای امور کشور هستم و مطمئناً با سرکشی از زندانها و برخی دادگاهها نحوه اجرای اصول قانون اساسی و رعایت حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار داده و گزارش آن را به ملت بزرگ و مقام معظم رهبری تقدیم خواهم کرد. انشاء‌الله .

در انجام این وظیفه سنگین یاری همه قوا و دلسوزان و لطف خدای متعال را می طلبم.

محمود احمدی نژاد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۹

برادر ارجمند جناب آقای دکتر احمدی نژاد 

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با سلام و دعای توفیق

در پی صدور نامه مقام عظمای ولایت که امشب از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد کناره گیری خود از مسوولیت معاون اول رییس جمهوری را به استحضار می رساند. 

پیشتر نیز که ملاحظه فشارها به آنجناب که بویژه با توجه به مسوولیت های سنگین اداره کشور بر حقیر بسیار دشوار بود، درخواست واگذاری این مسوولیت را از حضرتعالی داشتم. در هر حال با قلبی مالامال از عشق به ایران عزیز و نظام جمهوری اسلامی، ضمن آرزوی پیروزی های بیشتر و بزرگتر برای ملت شریف ایران، خود را همواره سرباز دولت مردمی ، عدالت جو و مهرورز جنابعالی و نظام  ولایی دانسته و در مسیر اسلام و انقلاب از هیچ تلاش و خدمتی دریغ نخواهم کرد. 

با احترام فراوان

اسفندیار رحیم مشایی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۲۲:۱۹

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حسن روحانی

رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران

سلام علیکم

با آرزوی موفقیت برای جنابعالی و خدمتگزاران دلسوز در سراسر کشور، با آنکه این‌جانب ــ حتی پس از شنیدن گزارش چند روز گذشته شما که بر "پایه" "انتساب عناوین غیرمنصفانه و بی‌پایه" به دولت‌های نهم و دهم شکل گرفته بود ــ به‌اقتضای مصالح کشور، بنا بر سکوت داشته و دارم، لکن به‌احترام تقاضاهای بی‌شمار گروه‌های مختلف مردم و از جمله صاحب‌نظران سیاسی و اقتصادی‌، لازم دیدم که از جنابعالی دعوت  نمایم تا در فضایی کاملاً دوستانه و صمیمی، در مناظره‌ای صریح، اصولی و روشنگر در منظر افکار عمومی، ابهامات و حقایق ناب را آن‌طور که هست، مورد تصدیق و تأکید قرار دهیم تا از فرصت برداشتن گام‌های بلند و استوار در مسیر رو به جلوی کشور دریغ نشود.

این‌جانب با تأکید مجدد بر لزوم تحکیم‌ دوستی‌ها و حفظ وحدت و همدلی به‌ویژه در شرایط کنونی، این روشنگری را از جهت پاسداشت تلاش‌های گسترده، صادقانه و کم‌نظیر همکاران و کارکنان دولت در سراسر کشور و نیز قشر وسیعی از فعالان عرصه خدمت در بخش خصوصی، وظیفه خود می‌دانم، چرا که بار مسئولیت پیشرفت آتی ایران عزیز عمدتاً و همچنان بر دوش این عزیزان خواهد بود. بدیهی است که جفا بر این خیل عظیم می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری را متوجه کشور نماید.

خدا را شاهد می‌گیرم که این دعوت نه بر اساس یک حس شخصی، بلکه بر مبنای احساس تکلیف دینی و ملی صورت می‌گیرد. وگرنه این‌جانب و همکارانم در طول 8 سال مسئولیت خود، زمانی که در عین تحمل بار سنگین خدمات کم‌سابقه در جای‌جای میهن اسلامی به‌موازات دشمنی‌های بیگانگان، حجم کم‌نظیر ناملایمات و بی‌مهری‌های برخی در داخل را به‌عشق ملت بزرگ ایران به جان پذیرفتیم، امتحان خود را به‌نیکی پس داده‌ایم.

همچنین در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری در شرایطی که دولت دهم در فقدان نماینده‌ای از خود در رقابت‌ انتخاباتی و مآلاً پاسخگویی ــ آماج حجم سنگین و گسترده‌ای از اتهامات و انتقادات ناروا بود ــ به‌خوبی و شایستگی به وظیفه شرعی و قانونی خود در صیانت از آرا مردم عمل کرد و با برگزاری انتخاباتی قانونی و سالم، ظرفیت بالای خود را به ظهور رساند. علاوه بر ضرورت حمایت و دفاع از تلاش‌های شبانه‌روزی نیروهای مخلص و سخت‌کوش کشور در همه حوزه‌ها و قوه‌ها، چیزی که موجب مزید نگرانی شده این است که نادیده انگاشتن ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها و داشتن برآوردهای ناصحیح و آمارهای نادرست از وضعیت کشور چه‌بسا به تصمیم‌سازی‌های ناصواب در عرصه سیاسی و اقتصادی داخلی و بین‌المللی و تضعیف امید و نشاط ملی بینجامد.

ازاین‌رو با تأکید مجدد بر این دعوت به‌عنوان قطره‌ای از اقیانوس ملت ایران، آمادگی دارم که همه توان و تجربه خود را برای تسهیل و پیشبرد امور در خدمت دولت قرار دهم.

خادم ملت ایران

محمود احمدی‌نژاد

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۹:۰۱

بسم‌الله الرحمـن الرحیم

جنـاب آقـای دکتـر احمـدی‌نژاد

   سـلام علیکم !! گرچه می‌دانـم هرچـه به جلـوتر می‌رویـم ، عـلی‌الظاهر دوران غربـت شما در راهی که در پیـش گرفتـه‌اید کمـرنگ‌تر می‌شـود و نبـاید با زیـاده‌گـویی موجبـات تصـدیع اوقات را فراهـم کـرد ، امـا برای یک بار و آخـرین بار قبل از این ‌که رسمـا بر جایـگاه مسوولیـت خود تکیـه زنیـد از بـاب وظیفـه! نکاتی هرچند به ظاهر ناخوشایند را با وجـودی که عـلم و درایت آن بزرگوار بر حقیر پوشیـده نیست معـروض می‌دارم. البتـه این جسـارت را در پاکوبیـدن‌های زمین صبحگاه دوکــوهه و  از شیرمـردانی چـون شمـا یاد گرفته‌ام و چه بسا امروز این خلق و خو را برخی از همان شیرمردان دیروز و قدرتمندان امروز از ما نمی‌پسندند.

بـرادر بــزرگوار!

   به صـراحت بگویـم ، گرچـه تـوان خـود را برای حصـول نتیجـه در انتخـابات صرف کردم امـا در تـه دل امیـد داشتم که با همـه‌ی ترفندهـای بدخواهـان، نتیـجه از آن دیگـران باشـد و ما هـم‌چنان در موضـع نقـد و طلبـکاری بمانیم! چـون از امتحان به شدت می‌ترسیـدم ؛ چرا که قـدرت به تعبیـر مولا « مزامیرالرجال » اسـت ، ولی بر حسب روایات قشر مثـل مایی نیز برای اثبـات این‌کـه « فقـط او می‌تــواند » باید امتحان دهد. (حدیثی از امام صـادق علیه السـلام  بحارالانوار  جلـد ۵۲  ص ۲۴۶) به شـرط این‌کـه این انتـظار مثبـت و هـدایت شده به سمت « الیس الصبح بقـریب » همراه باشـد.

بــرادر گــرامی!!

   از کسـانی که با صراحـت تمام در اردوگـاه دیگران و به طرفـداری از آنها در عرصه‌ی انتخـابات اعلام موضـع کردند نگرانی نداشتـه باشیـد ؛ چرا که حداقـل صـداقت آنهـا در بیـان شـفاف مواضعشـان بـر نفاق برخی مدعیان جبهه‌ی خودی ارجحیـت دارد و برخلاف اینها اسـلام و انقـلاب و اصولش از آن طیـف آسیـب جدی ندیـده است که قابل جبران نباشد. در آینـده‌ای نزدیـک مشـکل شمـا با کسـانی خـواهد بود کـه سـال‌هاست یـاد گرفتـه‌اند دیگـران را نقـد کننـد و خـود نقد نشـوند و خـود را پت سر ولایت و انقلاب و ارزش‌ها مخفی کنند و نقد خود را مخالفت با اسلام و انقلاب و ولایت قلمداد کنند. نمود این دوستان مدعی کم‌مایه در همه‌ی عرصه‌ها مشهود است.

   مدیریـت‌های اجرایی و فرهنـگی در عرصه‌هـای رسانـه‌ای و هنـر منسوب به آنها که قشری‌نگری و مونولوگ از آن می‌بارد .جمـود و تحجـر و کم‌مایگی از بزرگ‌ترین آفت‌های قشر متاسفـانه خـودی است که صد متاسفانه این آسیب عمومیت پیدا کرده تا آن‌جا که عقب‌ماندگی آنها از تحولات زمانه باعث هزینه‌های سنگینی به نظام و انقلاب شده است. آنها که خود را معیار حق می‌دانند و « بر طبـل هرکه با ما نیسـت بر ماسـت » می‌کوبنـد از دایره‌ی کـلام گهـربار « اشداء علی الکفار رحماء بینهم » خـارج شـدند و بدین ترتیب با اتهـام و انگ زدن به عنـاصر دلسوزی که سال‌ها پیش از دیگـران متوجـه این آسیب‌ها می‌شدنـد ، موجب بریـدگی ، طرد و انـزوای این افراد را فراهم کـرده‌اند.

بـــرادرم!! گفتمـان عـدالت که شعـار غـالب شمـا در انتخـابات بـود با هزینـه‌ی آبـروی بسیـاری از ایـن افـراد فراگیـر و در افـکار عـمومی جایـگاه پیـدا کرد وگرنـه حضــرت‌عالی نیز تصـدیق می‌نماییــد که صرفا با یک دوره تبلیغات این پذیرش همگانی حاصل نمی‌شد. جنـگ عدالــت‌خواهی برخـلاف دفـاع مقـدس هزینـه‌هایی به سربـازان گمنام خود تحمیل کـرد که جـز حضـرت حق را بهای این هزینه‌هــا نیسـت با این تفـاوت که بر زخـم‌های دفـاع مقدس با تعیین درصد و سهمیـه ارزش‌گــذاری کرده‌ایم ولی بر زخم‌های سـربازان جهـاد عـدالت‌خواهی، مرهمی نمی‌گـذاریم که هیچ، حتی با خوشنام نخواندن آنها از این طیف پرهیز می‌کنیم .این خصلت شاید در فیلم سرگذشت « زاپاتـا » به خوبی نشان داده شده، آن‌جا که خود او که از شورشیان بر حاکم زمان خود بود و با حاضرجوابی و شجاعت، توجه آن حاکم را جلب کرد و وقتی نامش را پرسید و او در جـواب با لحـن خـاص مکـزیکی گفـت  : « امیلیـانو زاپاتا » و وقتی خود به قدرت رسید و فریادهـای مـردم در بـرابر تظلـم‌خـواهی آنهـا از برادرش و سر و صدا و شجاعت یکی از معترضین نسل جدید و پرسیدن نامش، او را به یاد روز اول قیام خود انداخت و به خود آمد و برادرش را تأدیب کرد.

   امـروز به جـای پرهیز از آن مجاهـدان باید به دنبال دلجـویی از آنها باشـیم که عدالت در این است و کاری را که دیگــران با مـا بعـد از اتمـام جنـگ هشـت سـاله و با سـر کار گذاشتن و طـرد و نفی نسـل جبهـه و خون داده به بهانه‌ی

شاداب کردن مردم و پایان تاریخ مصرف خـون دادن‌ها انجـام دادند به اسـم‌های مختلف با اینهـا نکنیم.

 آقـای احمــدی‌نـژاد!! تحـول‌گـرایی مـورد اراده‌ی شمـا با مقاومـت سخـت در جبهـه‌ی خـودی مواجـه خواهد شد ؛ آنها که از درک شرایط زمانه خود به نظر بنده یک دهه عقب هستند. گرایش این قشر به فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی سازمان‌یافته از سال ۷۸ به بعد نشان‌دهنده‌ی غفلـت ده سـاله آنها از سـال ۶۸ تـا ۷۸ است و جالب این است که با قدرنشناسی از خط‌ شکنان این عرصه‌ها پا در جای پای اسلاف مدیریتی خود گذاشتند.

   اینهـا زیر بار حـرف زور نمی‌رونـد [مگر این‌که زورش خیـلی پرزور باشـد] و این اقتضائات زمانه بود که آنها را وادار به پـذیرش جـوان‌گــرایی و کار رسـانه‌ای و حـزبی و تشـکیلاتی کـرد وگـرنه در لیسـت‌های انتخـاباتی چنـد دوره‌ی گذشـته رونـد چهره‌هـای تکـراری و ثابـت هم‌چنـان ادامه داشـت. البته حتی تاکید بر برخی مصادیق و مواضع در انتخـابات اخیر نشـان داد که چـرخش‌های آنها تاکتیـکی بوده نـه اصولی و مواضع همین دوستان در انتخابات نشان داد که چقدر پایبنـد اصول‌اند!!! و تا کـجا حاضرند تغییر قیافه دهنـد و پوسـت‌اندازی کننـد و حــرف‌هایی بزنند که دیـگران را به پای همیـن اتهـامات حذف و بی‌آبرو کـردند.

   اینهـا حتی در دفـاع خود از ارزش‌ها و همیـن مقوله‌ی عـدالت ، مصلحـت‌اندیش هستند نه اصـولگرا. یادم می‌آید در سال ۷۹ وقتی نامه‌ای بـرای آقـای هـاشمی نوشتم و از جایگاه ایشـان نزد افـکار عمـومی برایـش گفتم در آن زمان همین منتقـدین امـروز هاشـمی او را رکـن نـظام می‌خواننـد و برای منـافع خود آرزو می‌کـردند که او رییس مجلس ششـم شود، ایـن نامه را متـهم به افــراط‌گرایی و حتی نفــوذی بودن می‌دانستنـد. اما امروز خود بی‌محـابا حتی آن‌چه را که سزاوار نبود گفتـند. راستی این چـیزی جز منفعت‌طلبی و و به تعبیر امام علی علیه السـلام عقب بودن از زمانه‌ی خود است!

   آقــای احمــدی‌نژاد!! می‌دانم امـروز شایـد این حـرف‌ها را جـدی نگیـرید اما دور نیسـت آینـده‌ای که از این قشر ، خون دلها بخوریـد و پشیـمان از ایـن شویـد که چـرا در همیـن اول کار تکلیـف خـود را با این مدعیان کم‌مایه و به تعبیر امـام «مارهای خوش خـط و خال ظاهــرگرا» معلوـم نکرده‌ایــد.

   طلیعه‌ها و رگـه‌های این خودبـزرگ‌بینی دوستـان را در کـلام و بیانـات به ظاهر هــوادارانه و متکبرانه به وضوح می‌بینم «ما شما را رییس‌جمهور کردیم که فلان کنید » ای کاش یـکی به اینهـا می‌گفـت شما اگر قـادر بودید کسی را رییـس‌جمهـور کنیـد ، همان دوم خــرداد هفتاد و شـش این کار را کـرده بودید.

   چند سال پیش در مصـاحبه با ایسنا گفتم : کـه ما برای نجــات انقـلاب ، نیـاز به انقـلاب در انقـلاب داریم. اراده‌ی رهبــری سـال‌هاست که بر عـدالت‌خواهی استـوار اسـت اما دوسـتان ناآگـاه همـان‌هایی که امر به معروف را سطحی کــردند، همـان‌هایی که مبـارزه با تهـاجم فـرهنگی را سطحی کردند ، عــدالت‌خواهی را هم سطحی کردند و در سال امام علی علیه السلام  فـقط نهـج‌البــلاغه نفیس چـاپ کـردند و در میـلاد امـام زمان عجل الله تعـالی فـرجه الشـریف  برایش کیک پنـج تنی پختـند ، کسانی که برای کنفــرانس برلیـن و مبـارزه با بی‌حجـابی حنـجره پاره می‌کــردند و تحصـن برپا می‌کردند اما برای عــدالت‌خواهی که رهبــری سال‌هاست فریاد می‌زند احتیــاط شرعی می‌کـردند!!

   امروز اراده‌ی مردم  قاعـده هرم   با اراده‌ی رهبـری  راس هرم   توسط انتخاب شما پیوند برقرار کرده. مردم از شما توقع « انقـلاب » دارند نه « رفـرم ». تسلـیم فشـار « ماستی‌ها » که هرچه می‌کشیـم از ایـن « غضنفری‌هایی » که به جای « مارادونا » گل در دروازه‌ی خودی می‌زنند! نشوید. آنها امتحان خود را پس داده‌اند. (البتـه تکلیـف دیگران معلوم است به همین دلیل نامی از آنها نمی‌برم چرا که آنها حذف تـاریخی شــده‌اند) شما تافتـه‌ی جدابافته از مرزبندی‌های سیاسی برانگیخته شده‌اید. خود را با سرنوشت محتوم آنها که عدم اقبال و اعتماد مردم است پیوند نزنید ، همان‌گونه که در عکـس تاریـخی روزنــامه « شـرق » نبـودید و رای آوردیـد و اگـر در آن عکـس بودیـد شاید کسی این حرف‌ها را از شما هم باور نمی‌کـرد.

جامعه ایرانی امروز از هر دو جنـاح این حرف‌ها را باور نمی‌کرد و مشی مستقل شما بود که اعتماد عمومی را جلب کرد.

   آقــای احمـدی‌نژاد!! من بر این بـاورم علی‌رغـم این‌که همـه عدالت را فریـاد می‌زننـد اما جامعـه امـروز ما تحمل عـدالت را ندارد ، همان‌گونه که جامعه بیست و پنج سال بعد از پیامبر (ص) نیز برای علی (ع) این تحمل را نداشت تا جایی که برادر او به اردوگاه معاویـه رفت و بسیاری از نزدیکانش از او رنجیدند. کسانی که برای او و در کنار او شمشیـر زده بودنـد در هنـگام تقسیم قدرت توقـع یک استانداری ناقابل! را داشتند اما علی (ع) از روی عدالت از آنها دریـغ کرد. امروز بسیاری از همسنگـران من و شمـا غرق در دنیاپـرستی شده‌اند، دیگران که جای خود دارد. شکم‌ها برآمده و چرب و شیرین دنیا زیر زبان آنها مزه کرده است گرچه دوستدار انقلاب و

مفتخـر به جبهـه و زنـدان و گذشته‌ی خود هستنـد. خیلی از همین عزیزان خواص انقلاب، بچه‌هایشان در اروپا و آمریکا مشغـول تحصیل هستند. خیلی از همیـن‌ها در غقلب بنیادها و موسسات فرهنگی و  صاحب سهام شرکت‌های گوناگون هستند گرچه سهم آنها از تکنـوکرات‌های چپ‌نما کمتر است اما به تعبیر آقا «با دستمال کثیف نمی‌شود شیشه را پاک کرد». من آن اطرافیـان علی (ع) را به مراتب شفاف‌تر از خیلی از این دوستان می‌دانم؛ چرا که اینها نه در جبهه‌ی عدالت‌خواهی شمشیر زده‌اند و نه آبرو داده‌اند، و فقط در نهایت پس از اطمینان از احتمال پیـروزی شما سرکی کشیده‌اند و خود را به شما چسبانده‌اند اما همه طلبکارند و به کمتر از وزارتخانه و غیره هم رضایت نمی‌دهند، باز انصاف طلحه و زبیر که به استانداری قانع بودند!!

   می‌دانـم از این سخنـان می‌رنجیـد و می‌رنجنـد! امـا این بـرادر کـوچک خـود را ببخشیـد ، چنان از این دوستان ملولـم که خواسـتم قبل از این‌که شما در این خیزش عـدالت‌خـواهی که امـروز علمـدار آن شـده‌اید قربـانی شویـد هـر آن‌چـه را کـه در دل دارم بیان کنـم تا شـاید عـذاب وجـدان نداشـته باشم. اگر بخواهیـد عـدالت را اجـرا کنید، باید آن را از اقـربا شـروع کـرد. اقـربای من و شما با کـم‌مایـگی و بحـران تقـوا همراه هستند [البته خودم از همه بدتر] به راحتی دیگـران را تـکفیر و همـدیگر را نفی می‌کننـد ، امـروز در جبهـه خودی چند نفر را می‌شناسیم که همدیــگر را قبـول داشتـه باشـند؟ البتـه بعضی وقـت‌ها بـرای پز روشنفـکری « اشـداء علی الکفــار » ما با « رحمـاء بینهـم » جابه‌جـا می‌شود. دیگران آزادانه هرچه می‌خواهند می‌گویند و تمام امکانات نظـام صـرف تامین امنیـت و امـکانات آنـها می‌شـود تا ثابـت کنیـم که بلـه ما طـرفدار دموکـراسی و آزادی بیان هستیم ولی کوچــک‌ترین نقد را از درون جبهـه‌ی خودی برنمی‌تابیـم!!

   بــرادرم!! دایره‌ی اصـولگرایی و عـدالت‌خـواهی را در چنـد نفـر اطـرافیانی که شـاید امـروز دایـره‌ی آنـها مقـداری وسیـع‌تر شده و کسـانی را که تا قبل از پیروزی چشـم دیـدن همیـن شعـارهای عـدالت‌خواهی را نداشتند خلاصه نکنیم .انحصارطلبی آفـت هـر دو جـریان عمـده کشور است. همین انحصارطلبی است که چشم حضرات را بر واقعیت‌های جامعه‌ی ما بست و تا روز انتخـابات نمی‌توانسـتند باور کننـد که مردم ، چشم و گوش بسته در خدمت فرمان و بیانیه و نظرسازی! ببخشید نظرسنجی‌های آنها نیستند.

 روزی در دوران بحـران ۷۸ در روزنـامه‌ی کیـهان جلسه‌ی همـدلی مطبـوعات خـودی برقـرار شـده بـود ، من در آن‌جـا گفتـم این جلسـه همدلی نیسـت بلکه جلـسه باجناق‌هاسـت!! و صد البتـه باجنـاق‌هـای سیاسی همدل نمی‌شوند، صرفا این منافــع و تهـدید مشـترک است که امـروز ما و شما را کنار هم نشانده، نه تکلیف و تقوای سیاسی!! نمود این باجناق‌ها در انتخابات عیان‌تر شد و فردا در تشکـیل دولـت و سهـم‌خواهـی‌ها در بـین این عـزیزان واضـح‌تر خواهد شد. خـود اجتهـادی این جمـاعت کـار را بـه جـایی می‌رسـاند که حتی اجتهـاد در مقابـل نص می‌کنند، فرامین رهبری در بـاب عـدالت‌خـواهی و پرسشـگری از مسـوولین را خـط‌کشی کرده و منحصر در انتقاد از طیف مقـابل می‌کنـند. بعد از تعطیلی نشـریه شلمچـه توسـط دولت ، عرض من به عزیـزی(!) این بود : « همه به ما فحش می‌دهند هم چپ و هم راست حتی مثلا برخی حزب‌الهی‌ها » ایشان فرمود : « این خوب است این یعنی استقلال! » اما عجب دردی دارد این استــقلال که حتی منسـوبین به ایشـان هم از آن خوشـشان نمی‌آیـد چـرا که 

   راستی همیـن استـقلال اسـت که بـاعث می‌شـود تا مـرغ عزا و عروسی شویم و نشریه جبهـه را هم همراه پایگاه‌های دشمـن برای ایجـاد تـوازن ببندنـد. امــروز حتی نمی‌شـود نظـر آقا را برای خودی‌ها گفـت! چـرا که همه برای خودشان آقا شـده‌اند و صاحب اجتهـاد  ؛ البته یقینـا این حـرف‌ها را تا به حـال علی‌رغـم تمام فشــارها از مـن کسی نشنیـده چرا که معتقدم ما باید سنگـر ولایت باشیـم نه این‌که ایشـان را سپر بلای خود کنیم.

   جـناب آقـای احمــدی‌نژاد!! شـاید حـامل نامه بهتـرین شاهـدی باشـد که ایـن حـرف‌ها را برای شما تصدیق کند اما من با دلی شکسته از گذشته‌ای تلخ برایتان نوشتـم تا شـاید کمـکی باشـد برای اطـلاع از آینده‌ای سخـت که در انتـظار است. چه‌قدر از دوستان خودی را سراغ دارید که در باب عدالت جرأت ورود در حوزه مصادیق را داشته باشند و این کار را کرده باشـند و به همیـن نسبـت توقع همـرزمی از آنهـا داشته باشید ، وگـرنه رای و حمـایت و بیـانیه خرجـی نـدارد ؛ بگذار شیپور جنگ نواخته شود 

   می‌ترسم از این‌که همین‌ها فـردا مدیران عرصـه‌ِی فرهنـگ و هنـر و سیاسـت شوند و در مدار بسته مثلا خودی‌های هم‌محفــل به نام شما عرصـه را بر دیگران تنـگ کنند.

   می‌ترسم از کسانی که از دین فقط ظاهر و قشر آن را گرفته و « العدل اساس الاحکام » را نادیده گرفته‌اند. سینما و هنر را فقط در « سجـاده » و « نمـاز » و « ریـش » و جنگ را در « حـاجی » که « سیداش » را کشته‌اند خلاصه کنند. همان‌گونه که کردند و از سر تفریط و حدیث نفس عشق‌های مثلثی را به جبهه و جنگ نسبت دهند که داده و می‌دهند!

   بــرادرم! وقتی دیدم برای نماز جمعـه به « چهـارراه لشـگر » دانشـگاه آمـدی اشـک شـوق ریخـتم گـرچه می‌دانم شمشیرها در کمین‌ات نشستـه‌اند. اما فکـر می‌کنـم اینها این بار به جای کشتن رجـایی و اسطوره شدن‌اش به دنبال ترور شخصیت و بی‌اعتبـار کردن او و ناکـارآمد جلـوه دادن دولـت و کارگزارانش هستند.

   وقتی دیدم شعار « پاک بـاش و خدمتگــزار » را بر روی پوستـر تبلیغــاتی شما زده‌انــد شباهـت بین شعار شما و مرحوم ابوترابی مرا به فکـر واداشـت ، او که قدرش مجهول ماند و اگر بود تنها گزینه‌ی پیشنهادی من برای دولت حضـرت‌عـالی بود ، او که حتی دشمــن بعثی و صلـیبی‌ها در تمجیـد او به زبـان آمدنـد اما دو جنـاح عمـده کشـور در انتخابات با ترفند نام او را در لیست نگنجاندند، او که سید آزادگان بود و از بسیاری مسولین فعلی ما مردتر در پایبندی به مرام و مسلک امام و عامل به این شعارهــا اما وقـتی وارد عرصـه‌ی اجرا شـد با سوء رفتـار برخی کار به جایی کشید که گروهی از همین اسـرا در مقابل ستـاد آزادگـان شعـار مـرگ بر  سر دادنـد!!

   من از این فردا می‌ترسم. فـردایی که اگر بیاید توسـط دشمـن رقم نخـواهد خـورد! دوستانی که خود از بیت‌المال خرج میلیاردی برای ساخت فیلـم‌های بی‌خطـر کم‌مایـه تاریخـی می‌کننـد و هنــر دینی مورد نظر امام هنر متعهـد و فریادگر « جنـگ فقـر و غنــا » و نقد قدرتمنـدان را نادیـده گرفتـه‌اند.

   بــرادرم!! با یـک گل بهـار نمی‌شـود! در شهـرداری دیدید که چگونه بسیاری از دوستـان که وارد سیستـم شدنـد تغییـر رنـگ دادند. این سیستـم تخریب‌گر است باید آن را تخـریب کرد. اما یقیــن دارم مجاهـدت شمـا حتی اگر نتیجـه ندهـد شما مأجـور هستید. همان‌طور که آمدنــت خرق عادت بـود، به عنـایت همو کارت نیز خرق عادت خواهد بود ان‌شاءالله.

   بــرادرم!! مـردم و جوانان و نخبگان همه تشنه‌ی محبت هستند ، برخوردهای دگم دوستان ، بسیاری را در معرض خروج و قهر از دامن انقلاب قرار داد. بسیاری از سر لجاجت با این طیف در موضع مخالف هستند. من در هر دانشگاهی که برای صحبت وارد شده‌ام این را به عیان دیده‌ام. این لبخند قشنگ‌تان را از ما و مردم و حتی مخالفین دریغ نکنید.
نگذارید به اسم شما با مردم و نخبگان هنری تندی و تنگ‌نظری کنند. اگر دیدید بسیاری از خودی‌ها مثل « حاتمی‌کیاها » بیانـیه حمـایت از دیـگری دادنـد نه از سـر شناخـت « احـمدی‌نژاد » بلکه از تـرس کسـانی است که به اسم احمدی‌نژادها و امثـال بچـه‌های جبهـه و جنـگ به آنها سخت گرفته و حتی ظلم کرده‌اند وگرنه مگر می‌شود از امثال « حـاج کـاظم » « آژانـس شیشـه‌ای » ترسیـد!!! در این واپسین ساعـات انتقـال قدرت به برادری که از فردا دیگر باید در موضع پاسخگــویی باید باشـد ، به برادری که اگر دیگر فهمیـد خلخـال از پای پیرزن یهودی کنـده شده ، جا دارد دق کند ، عرض می‌کنـم که همـان‌گـونه که در فیلم قبلی نشـان دادم نه تنها این‌که خلخال از پای مردم کنـده می‌شود که نـوامیس خلـق‌الله برای لقمـه نانی به تـاراج می‌رونـد و آن‌چه در این فیلـم آوردم به شـرافتم سوگنـد راسـت اسـت و ثـواب دفاع از آن به قـول برخی دوستان  « فواحش »، به ثواب همه سـوابق جبهـه و جنگ و خون دادن‌هایم می‌ارزد و در فیلم بعدی هم که در باب عدالت است به نام « کـدام استقـلال؟ کدام پیـروزی؟ » نشان داده‌ام که چگونه دو جناح! ببخشیـد دو تیـم فوتبــال در کنـار همـه‌ی جنـگ و دعـواهای خـود در یکجـا به هم می‌رسنـد و دیگـران می‌فهمنـد که سر کارند ، می‌گویم که یکجایی آبی و قرمزهای سیاسی و اقتصـادی به هم می‌رسند و آن هم منافع مشترک است!!! همـان‌طـور که فرامیـن آقا در باب مبـارزه با مفاسـد اقتصـادی و تحمـل‌گـرایی تعطیل می‌گـذارند شما را هم

   شایـد تعبیر « ماکیـاولی » در وصف جامعـه‌ی سیـاسی امروز ما تطبیق پیـدا کنـد که یا باید در اردوگاه شیران باشی یا اردوگاه روباه‌هـا که اگر مکـر روباهان تو را تهدیـد کرد قـدرت شیران به دادت برسـد و اگر قـدرت شیـران تو را تهدید کرد مکـر روباهـان!! عدالت‌خواهی پا بر روی دم شیـران و روباهان اسـت. منتظر روزی هستم که قربتا الی الله به رویـت تیغ بکشند، البته اگر این‌گـونه بمانی!! دیباچه! بنده‌ی خدایی در اربعین امام خواب دید که گروهی از دوستـان در کنار شیشه‌ای که جنازه‌ی امام در آن قرار داشت در حال دعوا هستند خوب که نگاه کرد دید همه دارند بر سر لنگه کفشی دعـوا می‌کنند تا بپوشند. وقتی اعتـراض کرد که چرا در این شرایط دعوا می‌کنید او را هم قـاطی دعوا کردند. امـام به او گفت خودت را وارد دعـوای لنگه کفش نکن! وقتی وارد جام شد امام به او لـطففـراوان کرد ولی یک چیز دیگر به او گفت «من نتوانستم که اینها را » هرچه به ساعت رحلت نزدیـک‌تر می‌شـد جسم امام کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شد و همه در کنار سفره‌ی ولیمه منتظر بودند، با پیراهن‌های مشکی!! این لنگـه کفـش  قـدرت  به تعبیـر امـام علی علیه السـلام  وقتی ارزش دارد که برای دفاع از حقوق مردم و عدالت باشد و امـروز که در دست شماست اگـر جـز در این راه صـرف شود فقـط شمـا را گـرفتار دعوایی کرده که هیچ خیری ندارد جز کتـک‌کاری سیـاسی که تا چهار یا هشت سال طول دارد .از این به بعـد اگر چیـزی بنویسم و چیزی بسازم از باب تکلیـف است بسـان چشمی که باز است تا عیـب‌یابی کند و این را بـزرگ‌ترین خـدمت به کسی که دوست دارم می‌دانم گرچه می‌دانم برای ما هم دوره‌ی سختی خواهـد بود.

  دوستدار و دعاگوی شما،مسعود ده نمکی 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۸